جوما بورش، کلن، ٢١ مارس ٢٠٢١
ترکمن صحرا که در شمال ایران و در جنوب شرقى دریاى خزر قرار دارد، عمدتا ترکمن نشین است و قبل از انقلاب اسلامى در سال ١٣۵٧ یکى از مناطق ثروتمند کشور بشمار مى رفت. لیکن، اکنون این منطقه بدنبال چهار دهه سیاست تبعیض آمیز جمهورى اسلامى که بطور سیستماتیک در تمامى زمینه هاى زبانى، مذهبى، فرهنگى، اجتماعى، اقتصادى و صنعتى اعمال شده است، به یک منطقه عقب مانده و نسبتا فقیر با نرخ بیکارى بالاى ١۶ درصد تبدیل شده است (١). البته این میزان درصد بیکارى آمار رسمى دولت است؛ در حالیکه مرکز پژوهش هاى مجلس رسما اعلام کرده است که ” نرخ بیکارى ٢,۵ برابر آمار رسمى است. “(٢). بنابر این بر اساس این آمار رسمى نرخ بیکارى در ترکمن صحرا به ۴٠ درصد رسیده است. بنابه اعتراف مدیر کل تعاون و کار استان گلستان نرخ بیکارى تنها در میان جوانان فارغ التحصیل در این منطقه ١٧ درصد است(٣). با احتساب ٢,۵ برابر، نرخ واقعى بیکارى جوانان بالغ بر ۴٢,۵ درصد است. در ضمن، درآمد سرانه ترکمن صحرا نصف درآمد سرانه کشور است(۴).
ترکمن صحرا که مساحتش بالغ بر ١۶٣٧۵ کیلومتر مربع است، درجنوب جمهورى ترکمنستان واقع شده و با این کشور همزبان و هم فرهنگ مرز مشترک ۴٠٠ کیلومترى دارد. ترکمن صحرا و ترکمنستان قریب به ١۴٠ سال پیش سرزمین و ملت واحدى را تشکیل مى دادند. این سرزمین بر اساس عهدنامه “آخال” که بین امپراطورى روسیه و ممالک محروسه ایران در ٢١ سپتامبر ۱۸۸۱منعقد شد، به دو بخش تجزیه و میان طرفین قرارداد تقسیم گردید.
تبعیض در ترکمن صحرا سیستماتیک است. حکومت اسلامى با وضع قوانین مختلفى ترکمن ها را به خاطر تعلقات زبانى و مذهبى از برخوردارى از حقوق برابر با فارس هاى حاکم محروم کرده است. سیاست تبعیض گرایانه جمهورى اسلامى در تمامى زمینه هاى زبانى، فرهنگى، مذهبى، اقتصادى، صنعتى و مراکز درمانى و بهداشتى اعمال شده و شباهت زیادى به سیاست دولت هاى استعمارگر اروپایى در سده هاى پیشین دارد.
تبعیض زبانى
تنها زبان رسمى در ایران، که کشورى داراى گروه هاى اتنیکى متنوع با زبان هاى مختلف است، فارسى است. این انحصار و تبعیض زبانى در اصل ١۵ قانون اساسى جمهورى اسلامى رسمیت یافته است. حمید رضا حاجى بابایى، وزیر وقت جمهوری اسلامى، درباره ” جمعیت دوزبانه ایران ” در سال ٢٠٠٩ گفته بود ” ۷۰درصد از مردم ایران دوزبانه اند”. یعنى زبان رسمى کشور زبان فارسى تنها زبان اول ٣٠ درصد از مردم ایران است. علیرغم این واقعیت و در اقلیت بودن زبان فارسى، ٧٠ درصد جمعیت ایران قانونا ممنوعیت زبانى دارند.
على اکبر صالحى، وزیر وقت دولت اسلامى، در سال ٢٠١٢ به هنگام دیدار خود از ترکیه طى مصاحبه اى در آنکارا اعلام کرد که ۴٠ درصد از مردم ایران ” ترک زبان اند “(۵).
زبان مادرى همزاد بشر است. هر نوع ضربه به زبان مادرى چه بسا لطمات جبران ناپذیرى به کودک وارد مى سازد. شیرزاد عبدالهى، کارشناس مسائل آموزش و پرورش، در رابطه با کودکانى که زبان مادرى شان فارسى نیست، مى گوید: «کودکانى که در این مناطق به مدرسه مى روند به دلیل عدم آشنایى به زبان فارسى و مواجه با آن، دچار شوک وحشتناکى مى شوند و خود را نمى توانند تطبیق دهند ».
کارشناسان معتقدند که ” دانش آموزان کلاس اول در مناطق قومى از نخستین روز ها مجبور مى شوند به زبان مادرى خود فکر نکنند و به این ترتیب ارتباط فکرى و ذهنى آنها با دنیایى که در آن بزرگ شدند، قطع مى گردد. از اینرو ممنوعیت زبان مادرى صرفا یک عمل ناسیونالیستى و یا شوونیستى نیست، بلکه جنایتى علیه بشریت است.”
سازمان یونسکو، نهاد سازمان ملل در امور آموزشى و فرهنگى، منشورى را درباره زبان مادرى تصویب کرده است. طبق اصل یکم، بند اول این منشور آمده است: “همه شاگردان مدارس باید تحصیلات رسمى خود را به زبان مادرى خود آغاز کنند. ” بر اساس اصل یکم، بند دوم: ” همه دولت ها موظف هستند که براى تقویت و آموزش زبان مادرى کلیه منابع، مواد و وسایلى لازم را تولید و توزیع نمایند”. طبق اصل یکم، بند سوم: “براى تدریس زبان مادرى باید معلم به اندازه کافى تربیت و آماده شود زیرا تدریس به زبان مادرى وسیله اى براى برابرى اجتماعى شمرده مى شود. “
سازمان یونسکو از سال ١٩٩٩، روز ٢ اسفند – ٢١ فوریه- را به نام ” روز جهانى زبان مادرى ” اعلام نمود. سازمان ملل در بیانیه امسال خود به این مناسبت تأکید کرد که “چند زبانى عامل مهم در ارتقاى سطح کیفى آموزش و از آن مهم تر پایین آوردن تبعیض است.”
رضوان حکیم زاده، معاون آموزش ابتدایى وزارت آموزش و پرورش، در ٨ خرداد ١٣٩٨ طرح ” بسندگى زبان فارسى ” را پیشنهاد نمود. این طرح امسال به اجرا گذاشته شد. بر اساس این طرح ثبت نام کودکان در مدارس مناطقى که زبان مادرى آنها فارسى نیست مشروط به گذراندن سنجش بسندگى زبان فارسى شده است . مخالفین تبعیض زبانى این طرح را ” نسل کشى زبانى ” نامیدند (۶).
کشور هایى که سیاست تدریس زبان مادرى و زبان سرتاسرى را در کنار هم پیش مى برند، به دستاورد هاى مهم علمى و تکنولوژیکى رسیده و در همه زمینه هاى اقتصادى، اجتماعى، سیاسى و فرهنگى به پیشرفت هاى بزرگى دست یافته اند. یکى از نمونه هاى بارز این کشور ها هندوستان است که در آنجا ٨٠ زبان مادرى تدریس مى شود. این امر نه تنها باعث تفرقه و تجزیه هندوستان نشده، بلکه موجب پدید آوردن بزرگترین همبستگى انسانى در جهان شده است.
بى توجهى به بعد فردى، جمعى و اجتماعى زبان هاى مادرى اقلیت ها، بخشا لطمات جبران ناپذیرى به سرمایه عظیم انسانى- فرهنگى زده است. با به حاشیه رانده شدن این زبان ها، بخشى از تاریخ، ادبیات، موسیقى، هستى معنوى، روابط و مناسبات فرهنگى مردم به فراموشى سپرده شده است. نابودى زبان، نابودى تاریخ و ادبیات را بدنبال دارد. وقتى زبان اعتبار و پشتیبان نوشتارى نداشته باشد و دایره استفاده از آن صرفا از مکالمات روزمره تجاوز نکند، کلمات بتدریج فراموش شده و زبان دچار فقر و محدودیت مى شود. بررسى تغییر ترکیب زبانى مردم ایران در یک بازهُ زمانى ۴٠ ساله ( از ١٩۶۴ تا ٢٠٠۴) نشان مى دهد که گروه زبانى فارسى ١٠ درصد بزرگتر و گروه زبانى ترکمنى ٠/٧ درصد کوچکتر شده است (٧). تبعیض زبانى و دیگر تبعیضاتى که رسما توسط حکومت اسلامى بر ٧٠ درصد غیر فارس جمعیت کشور اعمال مى شود، نه فقط نسل کشى زبانى و فرهنگى، بلکه نمادى از نژاد پرستى است.
تبعیض مذهبى
ترکمن ها اهل تسنن هستند و از این رو از مذهب رسمى ایران که شیعه دوازده امامى است پیروى نمى کنند. طبق اصل ١٢ قانون اساسى جمهورى اسلامى ” دین رسمى ایران اسلام و مذهب جعفرى اثنى عشرى است و این اصل الى الابد غیر قابل تغییر است “. این اصل که بر اساس باورمندى و یا غیر باورمندى به مذهب شیعه دوازده امامى تدوین شده است، در پیوند به اصول دیگر قانون اساسى شهروندانى را که اهل تشیع نیستند، از بسیارى از حقوق و آزادى ها محروم مى کند. همچنین تأکید اصل ۴ قانون اساسى بر ضروت همه قانونگذارى ها بر اساس باور مذهبى شیعى، در عمل هر نوع فعالیت مذهبى را غیر ممکن ساخته و بدین طریق تبعیض مذهبى بخشى از سیستم حکومتى را تشکیل داده است (٨).
طبق اصل ١٠٧ تنها پیروان مذهب شیعه حق انتخاب شدن به عنوان رهبر و یا عضویت در شوراى رهبرى را دارند. این حق از پیروان سایر ادیان و مذاهب صراحتا سلب شده است. به موجب اصل ١١۵ فقط یک شهروند اهل تشیع مى تواند خود را براى انتخابات ریاست جمهورى کاندید کند. مشاغل قضایى نیز طبق اصل ۶١ قانون اساسى براى پیروان مذاهب دیگر منع حقوقى دارد. به موجب اصول ١٢ و ١٣ قانون اساسى شهروندانى که از مذهب شیعه پیروى نمى کنند، از حق برخوردارى از پرستشگاه محروم بوده و حق برگزارى آیین هاى مذهبى و یا تبلیغات مذهبى نیز از آنان سلب شده است. بنابر این، برترى همه جانبه شهروندان اهل تشیع به هموطنان پیرو مذاهب دیگر، به عبارتى دیگر تبعیض مذهبى در ساختار قانون اساسى جمهورى اسلامى به وضوح نمایان است.
فزون بر قانونیت بخشیدن بر تبعیض مذهبى، حکومت اسلامى بیش ازچهل سال است که تلاش مى ورزد تا با بکار گیرى ابزار هاى موجود دولتى ترکمن هاى سنى مذهب را به گرویدن به مذهب شیعه تشویق و تطمیع کند. در موارد اندکى که دولت اسلامى در این عرصه موفقیتى کسب کرده است، دست به تبلیغات گسترده اى زده و دیگران را نیز با دادن وعده اشتغال و امکانات به تغییر مذهب ترغیب مى کند. یکى از این نمونه ها گرویدن شیر محمد ط. اهل یکى از روستا هاى بندر ترکمن از مذهب سنى به مذهب شیعه در سال ١٣٩۵ است که به سوژه تبلیغاتى سودمندى براى نظام شیعى تبدیل شده بود(٩).
آسیمیلاسیون
جمهورى اسلامى همزمان با اعمال سیاست شیعه گرایى، سیاست آسیمیلاسیون پرخاشگرانه اى را نیز به قصد هویت زدایى تعقیب مى کند. هدف این رژیم از بین بردن هویت ترکمن ها و مستحیل کردن آنان در ملت حاکم، یعنى فارس ها است. البته سیاست هویت زدایى رسما در زمان حکومت پهلوى، یعنى در سال ١٣٣۵ آغاز شد. در آن سال ” کمیسیون جغرافیا ” تشکیل شده و وظیفه ” تبدیل اسامى بیگانه اماکن ایرانى به فارسى ” را به عهده گرفت. بدین طریق حکومت پهلوى تمامى هموطنان غیر فارس را که ٧٠ درصد جمعیت ایران را تشکیل مى دهند، رسما بیگانه اعلام کرد. از جمله نخستین اقدامات این کمیسیون تغییر نام ترکمن صحرا به ” دشت گرگان ” بود (١٠). حکومت اسلامى نیز همان سیاست حکومت پیشین را دنبال نموده و دست به تغییر نام تعدادى از شهر ها و آبادى ها زد. از آن جمله اومچولى، قارقى و کوتوک اسامى ترکمنى خود را از دست داده و به موجب مصوبه دولت به تاریخ ٨ مهر ١٣٨١ ” سیمین شهر ” نامیده شدند.
ممنوعیت انتخاب اسامى ترکمنى براى نوزادان ترکمن نیز بخشى از سیاست هویت زدایى است. دولت اسلامى مقرر کرده است که تنها اسامى فارسى و عربى در دفاتر ثبت احوال به ثبت رسیده و شناسنامه براى نوزادان صادر شود.
صنعت
ترکمن صحرا یک منطقه صنعتى نیست. صنعت ترکمن صحرا تنها به میزان ۶ /. درصد در ارزش صنعت کشور مشارکت دارد. صنایع مستقر در ترکمن صحرا غالبا جزء آن دسته از صنایعى هستند که تولیدات آن ها متکى بر مواد اولیه بخش کشاورزى است. این وضعیت به نحوى است که ۶٠ درصد از ارزش افزوده و بیش از ٧٠ درصد اشتغال بخش صنعت ترکمن صحرا از محل صنایع فعال در تولید مواد غذایى و آشامیدنى حاصل شده است. بخش عمده این صنایع نیز بتدریج تعطیل شدند(١١).
صنعت کشاورزى
شغل اصلى ترکمن ها کشاورزى است. ترکمن صحرا از دیر باز بخاطر داشتن اراضى مستعد کشاورزى و تولید بخش عمده پنبه کشور به عنوان ” سرزمین طلاى سفید ” مشهور بود. ٧۵ درصد سطح ترکمن صحرا زیر کشت است. لیکن کشاورزى ترکمن صحرا فصلى، مقطعى و عمدتا دیمى است. ترکمن صحرا به لحاظ تولید گندم رتبه اول٫ تولید جو رتبه دوم و سویا رتبه سوم در کشور را احراز کرده است(١٢).
کشاورزى در ترکمن صحرا هنوز به شکل سنتى در مرحله تولید و عرضه محصول به بازار باقى مانده است. این بخش در حال حاضر به دلیل عدم سرمایه گذارى مناسب و نیز عدم ایجاد کشاورزى مدرن با دو مشکل اساسی روبرو است، از یک سو سطح پایین تکنولوژی، و از سوى دیگر عدم توانایی توسعه بازار. همین دو مساله به همراه معضل کم آبی در منطقه باعث شده است که ظرفیت اشتغال و پایداری مشاغل در بخش کشاورزی نسبت به گذشته کاملا کاهش یابد(١٣).
اگر دولت در ایجاد نواحى صنعتى روستایى و استقرار صنعت در نواحى روستایى از کشاورزان حمایت کند، وضع اقتصادى خانواده هاى روستایى را بهبود بخشیده و با ایجاد اشتغال از مهاجرت جوانان روستایى جلوگیرى خواهد کرد.
کشاورزى به آب احتیاج دارد. لیکن سد هاى بى رویه اى که توسط دولت ساخته شدند، به عامل بازدارنده جریان کافى آب در رودخانه هاى اترک، قره سو و گرگان ، که زمین هاى زراعى را آبیارى مى کنند، تبدیل شدند. بدین طریق، مزارع کشاورزان به دلیل کمبود آب بتدریج خشک شده و بارآورى زمین به سطح حداقل افت کرده است. دهقانان ترکمن که کشاورزى تنها منبع درآمدشان محسوب مى شود، براى امرار معاش خانواده خود سند مالکیت زمین هاى زراعى خویش را در قبال دریافت وام در اختیار بانک ها مى گذارند. هنگامى که فصل برداشت فرا مى رسد و این بار نیز بر اثر کمبود آب محصول کافى نصیب کشاورزان نمى شود، آنها از عهده باز پرداخت وام بر نیامده و بدین طریق سند مالکیت زمین خود، به عبارتى دیگر مزرعه خود را از دست داده و به خیل عظیم بیکاران ملحق مى شوند(١۴).
صنعت پنبه
پنبه که در ترکمن صحرا به ” طلاى سفید ” معروف بود، گیاهى است زراعی که از کنجاله آن گرفته تا الیاف و پنبه دانه در صنایع مختلفی مورد استفاده قرار میگیرد. این گیاه در صنعت نساجی برای تولید نخ و پارچه، برای مصرف دام و انسان و برای روغنکشی کاربرد دارد.
احمد هیوهچی، دانشجوی مقطع دکتری مهندسی نساجی دانشگاه صنعتی امیرکبیر، ضایعات پنبه را یک منبع غنی برای استخراج سلولز محسوب کرده مى گوید : «ترکمنصحرا در روزگاران نهچندان دور یکی از مهمترین قطبهای تولید پنبه بود، تا حدی که از آن بهعنوان طلای سفید یاد میکردند. ولی امروزه به دلیل سیاستهای نهچندان درست(دولت)، تمایل به کشت این محصول در منطقه استان گلستان (ترکمن صحرا) کم شده است.»
بهرام باغبان، عضو کمیته ایمنی زیستی کشور به خبرگزاری ایسنا میگوید: «:طبق آمارهای دولتی موجود، ایران پتانسیل بالقوه اى برای تولید ۵۰۰ هزار هکتار پنبه دارد که امکان گسترش تا نزدیک به یک میلیون هکتار را داراست؛ از طرفی ایران به عنوان یکی از واردکنندگان نخ و پارچه میتواند با تولید پنبه تراریخته در داخل کشور مانع خروج ارز از کشور شده و از این طریق اشتغال را رونق دهد.»
ابراهیم هزارجریبى، مجری طرح پنبه وزارت جهاد کشاورزی گلستان در گفتوگو با صدا و سیمای جمهوری اسلامی در بهمنماه ۹۸ اظهار داشت: «در پنج دهه اخیر سه دوره در تولید پنبه داشتیم، دورهای با سابقه بسیار درخشان، پس از آن دوره اى که تولید پنبه در کشور تقریباً رها شد و دولتها توجهی نکردند…پس از آن کشت پنبه روند نزولى گرفت.”
ابراهیم هزارجریبى مجرى طرح پنبه وزارت جهاد کشاورزى به خبرگزارى مهر گفت که در فاصله ١۴ سال(از ١٣٨٠ تا ١٣٩۴) ” سطح زیر کشت پنبه از بیش از ٣٠٠ هزار هکتار به ٧٠ هزار هکتار رسید و ایران که یک کشور صادر کننده پنبه بود به کشورى وارد کننده تبدیل شد”(١۵). تولید پنبه که در سال ١٣٨٠ بالغ بر ۴١٢ هزار تن بود، اکنون به ١۵۶ هزار تن تقلیل پیدا کرد(١۶).
آنه محمد بیات، روزنامهنگار اهل استان گلستان که بیشتر در حوزه کارگری و کشاورزی قلم میزند میگوید: «من خودم هم یکی از پنبهکاران بودم که از سال ۸۴ کاشت پنبه را کنار گذاشتم و به زراعت گندم روی آوردم به این دلیل که اولا قیمت پنبه به شدت افت کرد و دستمزد کارگر افزایش پیدا کرد و بعد امکانات ما هم بهروز نبود یعنی دستگاههای پنبه ریسى و پنبه زنى در ایران نداشتیم و به این طریق عملا راه برای واردات باز شد و بیشتر از کشور ترکمنستان پنبه وارد کشور میشد. “
کارشناسان دلایل کاهش تولید پنبه در ترکمن صحرا را دشواری زراعت و بازده اقتصادی را از مهم ترین عوامل کاهش کشت پنبه عنوان میکنند. بدون شک، افزایش دستمزد کارگران، کمبود نیروی کار متخصص در زمین هاى زراعی پنبه، کمبود آب، سیاستهای نادرست و بالا بودن هزینه تولید نیز از عواملی بود که زمین دار را ترغیب به کشت محصولات جایگزینی چون شالی، گندم و جو کرده است.
به اعتقاد کارشناسان، نبود ماشین آلات کافی و خرید تضمینی یکی از دلایل کاهش کشت پنبه است، زیرا در دهه هاى گذشته صنایع ریسندگی بافندگی و دوزندگی کشور خصوصا صنایع نساجی مستهلک شد و نیاز جامعه به پوشاک نیز از طریق کشورهایی چون چین و بنگلادش با قیمتهای بسیار نازل تر تامین شد. مجموع این دلایل در تعطیلی بازار کار پنبه دخیل بود که یکی از پیامدهای مهم این مساله بیکار شدن شمار زیادی از شهروندان بود که در این عرصه مشغول به کار بودند.
ابراهیم آق، مهندس کشاورزی است که سال هاست در زمینه پنبه در منطقه ترکمن صحرا فعالیت میکند، آقای آق با بیان این که تعداد کارخانه هایى که در دهه هاى قبل فعال بودند حدود ۲۴ کارخانه در سطح استان بود، میگوید: «الان تعداد کارخانه ها به هشت کارخانه کاهش پیدا کرده که آن هم به صورت تمام وقت نیست.”
نکته مهم دیگر مساله آب در زراعت پنبه است، زیرا در دهه هاى گذشته در اغلب مناطق ترکمن صحرا به سبب وجود جویبارها و رودها در بیشتر زمین هاى منطقه کشاورزان تمایل به کشت پنبه داشتند، اما متاسفانه این زمین ها بعد از احداث سد ها با مشکل جدی آب مواجه شدند و کمبود آب موجب شد تا این زمین ها از حالت کشت تک محصول پنبه به کشت گندم گرایش پیدا کند.
منابع آبی ترکمن صحرا از سه رود بزرگ اترک، قره سو و گرگان تامین میشود. این رودها که موجب باروری بیشتر و حاصل خیزى خاک میشوند، امروزه با احداث سدهای بى رویه و غیرمهندسی در اطراف این رودخانه ها تغییرات اکوسیستمی گریبانگیر این منطقه شده است. این مناطق بعد از احداث سدها شاهد خشکسالی هاى فصلی نیز بوده اند، به طوری که در فصلی از سال، رود اترک به صورت کامل خشک میشود که از جمله دلایل اصلی آن ندادن حقابه طبیعى است.
جلوگیری از حقابه طبیعی زمین ها جدا از مشکلات زیست محیطی، مشکلات اقتصادی را نیز در این منطقه رقم زده است، زیرا با احداث سد هاى بى رویه و غیر مهندسى زمین هایى که به صورت طبیعی آبیاری میشدند و به محلی مناسب برای کشت پنبه و کشاوزری تبدیل شده بودند، بتدریج تبدیل به بیابانی بیآب و علف شدند(١٧).
محققان دانشگاه صنعتی امیرکبیر در حین انجام پژوهشهای مشترک آزمایشگاهی خود با محققان دانشگاه مینه سوتای آمریکا موفق به استخراج نانوبلورهای سلولز از ضایعات پنبه و قرار دادن آن درون نانوالیاف ژلاتین شدند. کاربرد نهایی این ساختار نانوکامپوزیتی افزایش سرعت التیام زخم خواهد بود(١٨).
دامدارى
دامدارى ترکمن صحرا به دلیل وجود مراتع مناسب، پس از زراعت مهم ترین فعالیت این منطقه در بخش کشاورزى به حساب مى آید(١٩). دامدارى نیز در این منطقه همانند کشاورزى سنتى است و امکانات دامپزشکى بسیار محدود است. یکى از مشکلات اساسى دامداران ترکمن صحرا وجود بیمارى مشترک بین انسان و دام است. این بیمارى که بروسلوز(تب مالت) نام دارد، سالانه زیان هاى اقتصادى فراوانى را به دامداران ترکمن صحرا وارد مى نماید. بروسلوز(Brucellosis)یا تب مالت شایع ترین عفونت مشترک بین انسان و دام است که از طریق حیوانات آلوده و فرآورده هاى آن منتقل مى شود. میانگین بروز گزارش شده سالیانه تب مالت در ایران از سال ١٣٧٠ تا سال ١٣٨٧ ، ۴٣/٢۴ در هر صد هزار نفر بوده است. در طى ۵ سال مورد مطالعه، تعداد بروز بیمارى تا سال ١٣٩٠ روند افزایشى داشته است(٢٠).
در ترکمن صحرا در سال ١٣۶٣، یعنى چهار سال بعد از انقلاب اسلامى، شش میلیون رأس دام بومى و قشلاقى وجود داشت. حدود سه میلیون رأس از این دام ها دام هاى مهاجر بوده و به استان هاى همجوار تعلق داشتند که هفت ماه از سال را به عنوان قشلاق در ترکمن صحرا بسر مى بردند.
عامل دیگرى که به اقتصاد دامداران خسارت در خور توجه اى وارد ساخت، تبدیل ۶٠٠ هزار هکتار مرتع به زمین هاى زراعى و قرار دادن آنها به روستائیان توسط ” ستاد مرکزى شورا هاى ترکمن صحرا ” بود. دامداران ترکمن صحرا بدنبال از دست دادن این مراتع، از چراگاه کافى براى دام خود برخوردار نبودند(٢١).
درآمد سالانه یک خانوار دامدار که ١٠٠ رأس گوسفند در مالکیت خود دارد، بالغ بر ٧۴٣۴ دلار(٩١١۵٠٠٠ تومان) است(٢٢). با توجه به میزان تولید شیر در ترکمن صحرا، ایجاد یک کارخانه شیر پاستوریزه جهت حمایت از دامداران و همچنین به عنوان یک پشتوانه خرید، مى تواند نقش ارزنده اى را در افزایش تولید شیر ایفاء نماید(٢٣).
اسب ترکمن
اسب زیباى ترکمن در ادبیات و فرهنگ ترکمن ها از جایگاه خاصى برخوردار بوده و با زندگى آنان عجین شده است. اسب ترکمن داراى خصوصیات نژادى منحصر به فرد است؛او اندامى کشیده، دمى باریک و سر و گردنى بسیار زیبا دارد. به خاطر همین ویژگى هاى نادر است که اسب ترکمن به عنوان زیبا ترین و گران ترین اسب(٢,۵ میلیون دلار) دنیا شناخته شد(٢۴).
پرورش اسب، اسبدوانى و مسابقات اسب از ویژگى هاى تاریخى و موروثى ترکمن هاست. در این بخش ١۵٠٠ نفر تنها در شهر هاى گنبد، بندرترکمن و کلاله اشتغال دارند. ترکمن ها در طول تاریخ نسل اندر نسل در پرورش، تولید مثل و حفاظت از اصالت نژادى اسب هاى خود با احساس مسئولیت خاصى کوشا بوده اند. لیکن، در نیم قرن گذشته به دلیل بى مسئولیتى، اولیاى امور و بى اعتنایى حکومت اسلامى به این میراث ملى، لطمه زیادى به ذخیره ژنتیکى اسب هاى اصیل ترکمن زده شده و به همین خاطر تعداد اسب هاى خالص با نژاد ترکمن به شدت کاهش یافته است(٢۵).
فدراسیون سوارکارى، که تحت نظارت مرکز اصلاح نژاد دام جهاد کشاورز دولت قرار دارد، اخیرا پیش نویس کتاب ” تبارنامه اسب ترکمن ” را رونمایى کرده است که حاوى اطلاعات نادرست درباره اسب اصیل ترکمن است. این فدراسیون بر اساس همین اطلاعات نادرست اقدام به صدور شناسنامه براى اسب هایى کرده است که از اصالت نژادى اسب ترکمن برخوردار نیستند(٢۶).
مرکز اصلاح نژاد جهاد کشاورزى تا کنون هیچ اقدامى براى جلوگیرى از این عمل غیر مسئولانه نکرده است. صدور شناسنامه هاى جعلى و به چاپ رساندن کتاب ” تبارنامه اسب ترکمن ” با محتواى تحریف شده، اصالت نژادى اسب ترکمن را به مخاطره انداخته است.
صنعت خاویار
ترکمن صحرا مرکز تولید خاوریار ایران است. تنها طى ٩ ماهه سال جارى ١٠ تن خاوریار در این منطقه برآورد شده است(٢٧). بنابر این، درآمد سالانه ترکمن صحرا تنها از محل صدور خاویار حدود ٢٠ میلیون دلار است. در دهه ٧٠ صادرات خاویار ایران بالغ بر ٧٠ میلیون دلار بود. در حال حاضر ۵٠٠ میلیون دلار ارزآورى تنها از طریق تولید آبزیان حاصل مى شود(٢٨). دولت ایران برغم حصول سود کلان از محل صدور خاویار ترکمن صحرا و آبزیان در طول سالیان دراز، حتى بخشى از این درآمد را در ترکمن صحرا سرمایه گزارى نکرده و گامى در جهت احداث صنایع تبدیلى در این منطقه بر نداشته است. در ضمن، تعداد قلیلى از ٢٠٠٠ نفرى که در بخش شیلات بندر ترکمن مشغول کارند ، ترکمن هستند.
صید ماهى
صید، صیادى و آبزى پرورى بخش مهم دیگر اقتصاد ترکمن صحرا مى باشد. تنوع اقلیمى، شرایط خاص اکولوژى و برخوردارى از منابع آبى لازم از جمله حوزه شیلات بندرترکمن، اکوسیستم هاى آبى خلیج گرگان، تالاب گمیشان(کومیش دپه) و محصور شدن توسط سه حوزه عمده آبخیز رودخانه هاى اترک، گرگان و قره سو که به دریاى خزر مى ریزند، ترکمن صحرا را از نظر تولید و استحصال خاویار، صید ماهیان استخوانى، تکثیر و بازسازى ذخایر دریایى خزر و تولید و پرورش آبزیان در دو بخش آب هاى شمال خزر و آب هاى داخلى از جایگاه ویژه اى برخوردار کرده است(٢٩).
ماهیگیرى در دریاى خزر براى ساحل نشینان ترکمن ممنوع است. مأموران انتظامى ” حراست دریا ” از حق تیراندازى به صیادانى که دست به صید غیر قانونى مى زنند، برخوردار هستند. شهر هاى ساحلى همانند بندر ترکمن، گمیشان(کومیش دپه) و خواجه نفس بیشترین درصد بیکارى را دارند. از اینرو، ساکنین بیکار این شهر ها و روستا هاى این نواحى براى معیشت خانواده هاى خود راهکارى جز صیادى ندارند(٣٠). سالى نیست که مأموران ” حراست دریا ” از حق تیراندازى خود استفاده نکنند و بدینطریق باعث زخمى و یا کشته شدن صیادان نشوند.
صنعت قالیبافى
قالى هاى دستبافت ترکمن شهرت جهانی دارند. به قول بردى محمداف، رئیس جمهور ترکمنستان، ” قالى دستبافت ترکمن سهم بسزایى در گنجینه فرهنگ و هنر دستى جهانى دارد(٣١). مارکوپولو، جهانگرد ایتالیایى، که از ترکمنستان بازدید نموده بود، گفته است که بهترین قالى ها در بلاد ترکمن بافته مى شود(٣٢). در سال ٢٠٠١ میلادى یک فرش بزرگ ترکمنى به مساحت ٣٠٠ متر مربع با وزن ١/۵ تن در ترکمنستان بافته شد که در کتاب گینس (Guıness) نیز به ثبت رسید(٣٣).
قالیبافى یکى از منابع اصلى درآمد خانواده هاى بى بضاعت و یا کم درآمد ترکمن است. تهیه مواد اولیه قالى براى بافتن آن به دلیل بالا بودن هزینه، بار سنگینى بر دوش بافندگان قالى است. دولت اسلامى هیچ نوع مساعدت مالى به صورت وام هاى کم بهره به بافندگان نکرده و از صنعت قالیبافى نیز پشتیبانى نمى کند. از این رو بافندگان قالى ناگزیرند که به عنوان کارگران دستمزد کار کنند. کارفرمایان مواد اولیه قالى را در اختیار خانواده هاى فقیر قرار مى دهند و زنان این خانواده ها قالى سفارشى را در خانه خود بافته و پس از اتمام کار آن را در اختیار کارفرما که در واقع مالک قالى است قرار مى دهند. براى بافتن یک قالى به قیمت ۵٠٠ هزار تومان(٨٠ یورو) نیروى کار ٢ بافنده به مدت ۴٠ روز لازم است. در پایان کار، این دو بافنده ٢۵٠ هزار تومان( ۴٠ یورو) به عنوان دستمزد از کارفرماى خود دریافت مى کنند؛ یعنى دستمزد روزانه یک بافنده بالغ بر ٣١٢۵ تومان(فقط ۵٠ سنت) است(٣۴).
سیاست متروکه کردن شهر هاى ترکمن صحرا
بندر ترکمن که در جنوب شرقى دریاى خزر قرار دارد، بندرى با قدمت ٧٠ ساله است و به لحاظ موقعیت جغرافیایى حلقه اصلى اتصال کریدور بین المللى شمال – جنوب محسوب مى شود. لیکن، جمهورى اسلامى برغم این موقعیت استثنایى ، وجود راه آهن در این شهر و نزدیکى آن به بنادر ترکمنستان، قزاقستان و جمهورى آذربایجان، به جاى ترمیم این بندر موجود بندر جدیدى را در بهشهر (قائم شهر)که از موقعیت بندرى به مراتب نامناست ترى برخوردار است، ایجاد کرد. تنها دلیل اجرائى شدن این پروژه پر هزینه و غیر عقلانى، فارس نشین بودن شهر بهشهر است. پى آمد این سیاست تبعیض آمیز و نابخردانه، جدا از هزینه سنگین میلیارد ها تومان، متروکه باقى ماندن بندرترکمن و جزیره تاریخى و زیباى آشوراده است.
در شهر یکه سعود که مرکز منطقه زیباى جرگلان در ترکمن صحراست، ٢٠٠ خانوار(حدود ١٠٠٠نفر) ۵٠٠ خانوار آن از آب شرب محروم بوده و ١٠٠ خانوار دیگر نیز از گاز طبیعى براى پخت و پز روزانه برخوردار نیستند. این شهر فاقد فضاى سبز و سالن ورزش است(٣۵). درمانگاه یکه سعود که فقط روز ها بیمار مى پذیرفت، پس از پنج سال شکایت و تلاش شوراى شهر به ریاست خال محمد آخون درخشان به درمانگاه شبانه روزى تبدیل شد(٣۶). این درمانگاه فاقد آمبولانس بوده و سرویس آتش نشانى نیز در این روستا وجود ندارد(٣٧). در ضمن نام اصلى این شهر ترکمن نشین که ” یکه سوود “، یعنى ” بید تنها ” است، توسط مسئولین دولتى به یک اسم فارسى – عربى بى مسمى یعنى “یکه سعود” تغییر داده شده است. یکه سعود به دلیل مسامحه کارى و بى توجهى اولیاى امور یک سال تمام از داشتن شهردار محروم بود(٣٨).
جنگل گلستان و جنگل تراشى
جنگل گلستان که در بخش شرقى ترکمن صحرا واقع شده است، ٩١٨,٩ کیلومتر مربع (٩١٨٩٠ هکتار) مساحت دارد و به عنوان قدیمى ترین پارک ملى ایران و منطقه حفاظت شده به ثبت میراث جهانى یونسکو رسیده است. در این جنگل ١٣۵٠ گونه گیاهى وجود داشته و ٣٠٢ گونه جانورى زندگى مى کنند. آیت الله نورمفیدى نماینده رهبر جمهورى اسلامى آیت الله خامنه اى در منطقه و عضو مجلس خبرگان ، سال هاست که براى تأمین چوب لازم براى کارخانه نئوپان خود و نیز فروش چوب به کارخانه هاى مبل سازى در سراسر کشور، به جنگل تراشى پرداخته و خسارات جبران ناپذیرى به جنگل گلستان وارد ساخته است. جنگل تراشى عامل اصلى فرسایش زمین جنگل گلستان بوده و این جنگل را در معرض خطر نابودى قرار داده است. فزون بر آن تبدیل بخش هایى از جنگل گلستان به اراضى کشاورزى، ایجاد قرق و سپس تبدیل اراضى کشاورزى به مراتع به دلیل چراى بى رویه، موجب تخریب اراضى وسیعى از جنگل شده و یکى از بزرگترین معضلات زیست محیطى در ترکمن صحرا و شمال کشور را بوجود آورده است.
تبدیل جنگل هاى طبیعى به اراضى کشاورزى تا ۶۶ درصد مواد آلى خاک را کاهش داده و پایدارى خاکدانه ها را تا یک سوم مقدار اولیه تغییر مى دهد. امروزه جنگل گلستان به دنبال جنگل تراشى و تبدیل بخش هایى از آن به اراضى کشاورزى از تراکم و وسعت بسیار کمترى برخوردار بوده و به تبع آن پدیده هاى ناگوارى از جمله سیل هر ساله موجب تلفات انسانى زیاد و خسارت اقتصادى جبران ناپذیرى مى شود(٣٩).
معضل همیشگى سیل
دو دهه است که ترکمن صحرا به علت جارى شدن سیل هاى متناوب دچار تلفات سنگین انسانى و اقتصادى مى شود. در اسفند ماه ١٣٩٧ سیل عظیمى بخش اعظم ترکمن صحرا، از آن جمله تمامى شهر هاى بزرگ این منطقه یعنى گنبد کاووس، بندر ترکمن، آق قلا و کومیش دپه را زیر آب فرو برد. علت ویرانگرى سیل در ترکمن صحرا را باید در مجموعه اى از سوء مدیریت ها، بى تفاوتى اولیاى امور و عوامل طبیعى جستجو کرد. بارش هاى شدید٫ پر بودن ظرفیت سد ها پیش از آغاز بارش ها و نیز عدم لایروبى رود هاى گرگان، اترک و قره سو همگى دست به دست هم دادند تا فاجعه طبیعى و زیست محیطى ترکمن صحرا رقم بخورد.
تمامى کشتزار هاى ترکمن صحرا، که قطب تأمین گندم، جو و دانه هاى روغنى کشور است، زیر آب فرو رفتند. ده ها هزار نفر بى خانمان شده و در فضاى باز بدون هیچنوع پناهگاهى شب ها را به روز مى رساندند. در حالیکه چندین روز از وقوع سیل گذشته بود، اثرى از کمک هاى حلال احمر، امداد ارتش در حالت اضطرارى و یا نهاد هاى ذیربط در منطقه به چشم نمى خورد. حتى شبکه استانى نیز اخبار سیل را پوشش نداده بود(۴٠).
جنگل گلستان در گذشته به لحاظ موقعیت جغرافیایى خود به هنگام بارندگى هاى شدید در ترکمن صحرا، از یک سو آب باران را چون اسفنج جذب کرده و مانع ورود بیش از حد آب به رودخانه هاى منطقه مى شد، و از سوى دیگر بخاطر انبوه درختان و عدم وجود فضاى باز بدون درخت در دل جنگل، چون سدى محکم جلوى سیلاب ها را گرفته و مانع سیل زدگى ترکمن صحرا مى شد. لیکن اکنون جنگل گلستان بدنبال جنگل زدایى گسترده در طول ۴٠ سال گذشته از یک سو، دیگر در شرایطى نیست که بتواند سیلاب ها را مهار کند، و از سوى دیگر زمین آن نیز دیگر از قدرت کافى براى جذب آب به هنگام بارندگى هاى شدید برخوردار نیست. به همین دلیل وقوع سیلاب در ترکمن صحرا غیر عادى افزایش یافته و ویرانى ها و خسارات جبران ناپذیر و از همه مهم تر مرگ صد ها انسان را سبب شده است.
تحصیل در ترکمن صحرا
زبان رسمى در ایران، که کشورى داراى گروه هاى اتنیکى متنوعى است، فارسى است. تدریس در مدارس و در دانشگاه ها فقط به زبان فارسى مجاز است. اقلیت هاى ملى همانند ترک ها، ترکمن ها، کرد ها، عرب ها، لر ها و بلوچ ها که در نواحى مرزى کشور زندگى مى کنند و حدود دو سوم جمعیت ایران را تشکیل مى دهند، از حق بکارگیرى زبان مادرى خود در اداره جات، مدارس، دانشگاه ها و دیگر اماکن عمومى محروم هستند.
در زمان حکومت محمد رضا شاه پهلوى تعداد دانشجویان ترکمن در دانشگاه ها نسبت به جمعیت ترکمن ها بسیار زیاد بوده و به لحاظ رده بندى در رأس قرار داشت. لیکن، این تعداد پس از به قدرت رسیدن رژیم اسلامى به شدت کاهش یافته است.
مدارس در ترکمن صحرا
دولت اسلامى در ایجاد مدارس در مناطق ترکمن نشین و فارس نشین نیز به سیاست تبعیض آمیز خویش وفادار مانده است. شهرستان بندرگز که در همسایگى بندرترکمن قرار دارد و ساکنان آنرا فارس ها تشکیل مى دهند، براى ٧٠٨۵ دانش آموز ٧٢ مدرسه در اختیار دارد؛ یعنى تراکم دانش آموز این شهرستان بالغ بر ٩٨/۵ مى باشد. در حالیکه آق قلا که یک شهرستان ترکمن نشین است، براى ٣٢۶۶١ دانش آموز تنها از ١٨١ مدرسه برخوردار است(۴١)؛ یعنى تراکم دانش آموز این شهرستان بالغ بر ١٨٠/۵ است. در ضمن آقاى محمود نسرکانى رئیس آموزش و پرورش این شهر ترکمن نشین غیر ترکمن است.
روستاى یکه سعود که با ٢۵٠٠ نفر جمعیت از ۵٠٠ خانوار تشکیل شده است، مرکز منطقه جرگلان با جمعیت شش هزار نفر محسوب مى شود. در مدرسه ابتدایى و دبیرستان راهنمایى این روستا ۴٨٣ دانش آموز که بخشى از آنها از روستا هاى همجوار مى آیند، تحصیل مى کنند(۴٢). بخشى از دانش آموزان روستا هاى همسایه در فصل زمستان به علت نبود سرویس از ادامه تحصیل باز مى مانند. همچنین دانش آموزان دختر به دلیل مختلط بودن کلاس ها در مقطع راهنمایى ترک تحصیل کرده و بجاى نشستن روى صندلى مدرسه پاى دار قالى جاى گرفته و به کارگران قالیباف تبدیل مى شوند(۴٣). حتى این دبیرستان در زمستان سال ١٣٩٧ به علت نبود بخارى تعطیل شده بود(۴۴). ٧٠ درصد جوانان یکه سعود به دلیل فقر و نبود امکانات پس از ترک تحصیل به خیل بیکاران پیوسته و در جستجوى کار عازم تهران مى شوند(۴۵).
دانشگاه هاى ترکمن صحرا
در ترکمن صحرا با جمعیت قریب به سه میلیون نفر تنها در شش شهر دانشکده وجود دارد. این دانشکده ها که عمدتا دانشکده هاى آزاد یعنى خصوصى هستند، از سطح کیفیت آموزشى پایینى برخوردار بوده و تنها رشته هاى محدودى را در برنامه هاى خود گنجانده اند. اندک دانشکده هاى دولتى موجود نیز واحد هایى از دانشگاه پیام نور است که بر اساس آموزش از راه دور، یعنى غیر حضورى، اداره مى شوند.
منطقه جرگلان در ترکمن صحرا که ٢٧٩۵٢ نفر جمعیت دارد، در شرق با شهر فارس نشین راز همجوار است. این همجوار بودن موجب شده که اولیاى امور دست به تقسیم بندى جدید استانى زده و این شهر را تحت نام استان خراسان شمالى به مرکز منطقه جرگلان تبدیل کنند. در دانشکده پیام نور راز تنها ٩۵ دانشجو از تمامى منطقه جرگلان در حال تحصیل هستند(۴۶).
چاه نفت و گاز
استاندار استان گلستان هادى حق شناس در رابطه با اکتشاف نفت در شهرستان گمیشان در ترکمن صحرا اظهار داشت: ” بر اساس مطالعات انجام شده، احتمال وجود مخازن مشترک نفت و گاز بین ایران و ترکمنستان مانند مخازن مشترک جنوب با کشور هاى حاشیه خلیج فارس وجود دارد. وجود منابع نفت یا گاز در این منطقه حداقل ٨ تا ١٠ ماه دیگر مشخص خواهد شد و در صورت نبود منابع در این منطقه، حفر چاه اکتشافى بعدى آغاز مى شود. ” (۴٧).
شهرستان گمیشان(کومیش دپه) در شمال غربى ترکمن صحرا، هم مرز با کشور ترکمنستان و در مجاورت دریاى خزر واقع شده است. جمعیت این شهر را ترکمن ها تشکیل مى دهند.
کرونا و وضعیت بیمارستان ها و درمانگاه ها در ترکمن صحرا
ویروس کورونا سراسر ترکمن صحرا را فرا گرفته و از خط قرمز نیز عبور کرده است. دولت اسلامى هیچگونه اى اقدامى جهت مهار کردن پندمیک و معالجه مبتلایان نکرده و بیماران را به حال خود رها نموده است. در شهر بندر ترکمن با ۶٠ هزار نفر جمعیت فقط یک بیمارستان وجود دارد، به همین خاطر اکثر مبتلایان به کورونا جایى در بیمارستان پیدا نکرده و در خانه هاى خود، بدون هیچگونه امکانات پزشکى، بسترى مى شوند.
شهر هاى گومیشان( کومیش دپه) و خواجه نفس که ترکمن نشین و همجوار بندر ترکمن هستند، حتى از یک بیمارستان هم برخوردار نیستند. از اینرو تمامى بیماران این دو شهر نیز به بیمارستان بندر ترکمن رجوع مى کنند. در حالیکه شهر فارس نشین بندر گز که در حدود ١۵ کیلومترى بندر ترکمن قرار دارد بیش از ٢٠ هزار نفر جمعیت ندارد، از دو بیمارستان برخوردار است. این تبعیض گرایى تمامى مناطق ترکمن صحرا را شامل مى شود.
منطقه جرگلان در ترکمن صحرا باجمعیتى بالغ بر ٢٧٩۵٢ نفر تنها از یک درمانگاه برخوردار است. این درمانگاه تا بهمن ماه سال جارى فقط روز ها بیمار مى پذیرفت. در پى تلاش هاى نستوه اعضاى شوراى شهر یکه سعود به ریاست حال محمد آخون درخشان، سرانجام اولیاى امور استان خراسان شمالى مجوزى شبانه روزى شدن این درمانگاه منطقه را صادر کردند(۴٨).
تریاک در ترکمن صحرا به حد وفور و به قیمت نازل یافت مى شود
بر اساس تحقیقات گسترده اى که دکتر رضا ملک زاده، برنده مدال آژانس بین المللى سرطان، و تیم تحقیقاتى اش در پژوهش بزرگ ” کوهرت سرطان ” در ٣٢۴ روستاى ترکمن صحرا و شهر گنبد درباره مصرف تریاک انجام داد، تریاک را به عنوان ماده مخدر سرطان زا اعلام نمود. در تحقیقات علمى ” کوهرت سرطان ” ۵٠ هزار نفر در ترکمن صحرا مورد بررسى قرار گرفتند. از این تعداد بیش از ٨۴٠٠ نفر به صورت مداوم روزانه نیم گرم مصرف تریاک داشتند. میزان مرگ و میر در میان این افراد به دلیل افزایش ابتلا به بیمارى هاى تنفسى، قلبى و سرطان، بویژه سرطان مرى، ٨۶ درصد بیشتر از دیگران تشخیص داده شد(۴٩).
یکى از واردات عمده قاچاقچیان افغانى و ایرانى به کشور ما، که به کمک عناصرى از سپاه پاسداران جمهورى اسلامى صورت مى گیرد، تریاک مى باشد. وحید اشرفى، سرپرست شوراى مبارزه با مواد مخدر استان خراسان رضوى، در این رابطه گفت: ” امروز شاهد هستیم که ٣٠ درصد تولید تریاک افغانستان براى مصرف یا ترانزیت به ایران بارگیرى مى شود(۵٠).
بنا به بیانیۀ وزارت خزانه دارى آمریکا، سرتیپ غلامرضا باغبانی از فرماندهان ارشد ” نیروى قدس سپاه پاسداران “، که بر منطقه مرزی افغانستان تسلط دارد، به قاچاق مواد شیمیایی برای تولید هروئین یاری رسانده و راه قاچاقچیهای افغان را برای ارسال بار تریاک به درون مرزهای ایران باز گذاشته است(۵١). قاچاق مواد مخدر به نوشتۀ ” تایمز “: ” سالانه میلیاردها دلار نصیب سپاه پاسداران ایران می کند که هم اکنون هم انحصار قاچاق مواد مخدر در ایران را در دست گرفته است و هم با شبکه های تبهکار در جهان ارتباط دارد.”(۵٢).
ترکمن صحرا به دلیل نزدیکى جفرافیائى به افغانستان بازار مناسبى براى محموله هاى تریاک است. حکومت اسلامى بخاطر تعلقات مذهبى ترکمن هاى اهل تسنن و نیز مقاومت در برابر سیاست آسیمیلاسیون و تبعیض گرایانه این حکومت، ترکمن ها را مورد بى مهرى قرار داده و غیر مستقیم تسهیلات لازم جهت پخش تریاک در سطح وسیع و فروش آن به قیمت نازل در ترکمن صحرا را فراهم ساخته است.
غصب زمین و تغییر ترکیب جمعیت در ترکمن صحرا
ترکمن صحرا به دلیل برخوردارى از زمین هاى وسیع و حاصلخیز جایگاه خاصى در کشور دارد. دولت اسلامى سیاست تبعیض گرایانه خود را بر محور غصب زمین هاى ترکمن صحرا و استحاله ترکمن ها بنا نهاده است. کوچاندن تعداد کثیرى از شهروندان غیر بومى به نواحى مراوه تپه در ترکمن صحرا و قرار دادن زمین هاى غصبى و خانه هاى پیش ساخته در اختیار آنان، یکى از نمونه هاى این سیاست است. فزون بر آن، دولت از طریق نهاد هاى دولتى همانند بنیاد مستضعفان، بنیاد علوى و ستاد اجرائى فرمان امام زمین هاى ترکمن ها را غصب نموده و آنها را به قیمت نازل به افراد غیر بومى مى فروشد.
دولت اسلامى حدود ۴٠ سال پیش سیاست تغییر ترکیب جمعیت ترکمن صحرا را با کوچاندن زابلى هاى استان سیستان، که برخلاف ترکمن هاى سنى اهل تشیع هستند،آغاز نمود. در طول این مدت نزدیک به ۵٠٠ روستاى زابلى نشین با امکانات دولتى در ترکمن صحرا ایجاد شدند(۵٣).
تمامى مناصب دولتى و اهم مقام هاى ادارى در ترکمن صحرا نیز در اختیار زابلى ها قرار داده شده است. همچنین اعضاى شبه نظامى هاى بسیج در ترکمن صحرا را، که عامل فشار و سرکوب محسوب مى شوند، زابلى ها تشکیل مى دهند.
تبعات تبعیض
ترکمن صحرا که قبل از استقرار جمهورى اسلامى یکى از ثروتمند ترین مناطق ایران بشمار مى رفت، ۴٢ سال پس از وقوع انقلاب اسلامى به دلیل سیاست تبعیض گرایانه دولت به یکى از فقیر ترین مناطق کشور تبدیل شده است. منطقه اى که با معضلى به نام بیکارى غریبه بود، اکنون اکثر جوانان آن در جستجوى کار در اقصى نقاط کشور پخش شده اند.
ترکمن ها از حق تدریس زبان مادرى خود در مدارس و دانشگاه ها محروم هستند؛ آنها حق انتخاب اسامى ترکمنى براى فرزندان خود را ندارند؛ پوشیدن لباس هاى سنتى براى زنان ترکمن ممنوع است.
حکومت اسلامى اسامى ترکمنى شهر ها و روستا ها را نیز تغییر داده و اسامى فارسى جایگزین آنها کرد. این حکومت با تقسیم ترکمن صحرا بین دو استان گلستان و خراسان شمالى، رسما نام ترکمن صحرا را از سند دولتى و نقشه ایران حذف نمود.
به موازات این اقدامات رسما تبعیض گرایانه، تلاش دولت در جهت ترغیب و تشویق ترکمن هاى اهل تسنن به تغییر مذهب و گرویدن آنان به مذهب شیعه اثنى عشرى با بکارگیرى امکانات مالى و ابزار هاى دولتى سیر مى کند. کوچاندن هزاران خانوار زابلى از استان سیستان به ترکمن صحرا به قصد تغییر ترکیب جمعیت این منطقه نیز در چهارچوب استراتژى مستحیل کردن ترکمن ها در ملت غالب فارس صورت مى گیرد. هدف جمهورى اسلامى در نهایت هویت زدایى در ترکمن صحراست. این سیاست خشن تبعیض گرایانه و نژاد پرستانه سردمداران حکومت خیانت به وطن و هموطنان ترکمن است.
منابع استفاده شده:
١- اسماعیل مهاجر، مدیر کل محیط زیست استان گلستان، همشهرى Online، ٢۴ مرداد ١٣٩۶).
٢- دویچه وله فارسى، ٢٢/١١/٢٠٢٠
٣- خط صلح، ٢٣ آگوست ٢٠١۶).
۴- پایگاه اطلاع رسانى تورکمن نیوز، ١٢ اسفند ١٣٩٩).
۵- بهرام رحمانى ، کار online، ١٣ اسفند ١٣٩٩، ٣ مارس ٢٠٢١
۶- دویچه وله، ٢٠٢١/٢/٢١
٧- آسیمیلاسیون زبانى در ایران و چند آمار، بهزاد خوشحالى
٨- بهرام رحمانى، تبعیضات ناروا علیه اقلیت هاى قومى و مذهبى در قانون اساسى ایران، گزارش حقوق بشر در ایران
٩- توهرا، فعالان حقوق بشر ترکمن صحرا، ٢۵ آذر ١٣٩۵).
١٠- آشنابى با منطقه خلخال، یاشار خلخالى، ١٩ اردیبهشت ١٣٩٢).
١١- خلاصه مدیریتى مطالعات استانى طرح توسعه کسب و کار و اشتغال پایدار (تکاپو) استان گلستان، پاییز ١٣٩۵
١٢- همانجا
١٣- همانجا
١۴- خط صلح، ٢٣ آگوست ٢٠١۶
١۵- تورکمن صحرا مدیا، صنعت پنبه در سراشیبى، سیاوش نوروزى، ٣٠ مهر ١٣٩۶
١۶- همانجا
١٧- INDEPENDENT فارسى، ١ آبان ١٣٩٩، ٢٢ اکتبر ٢٠٢٠، دانیال بابایانى
١٨- خبرگزارى جمهورى اسلامى، استخراج نانو بلورى سلولز از ضایعات پنبه توسط محققان ایرانى، ١٧ اردیبهشت ١٣٩٨
١٩- خلاصه مدیریتى مطالعات استانى طرح توسعه کسب و کار و اشتغال پایدار (تکاپو) استان گلستان، پاییز ١٣٩۵
٢٠- مجله دانشکده پزشکى دانشگاه علوم پزشکى مشهد، سال ۵٨، شماره ٩، آذر – دى ٩۴، صفحه ۵٣١ – ۵٣٨، سهیل هشترخانى، معصومه اکبرى، لیدا جراحى، کبرى اطمینانى
٢١- دامدارى ترکمن صحرا در حال نابودى، علیرضا صابرى، نشریه کشاورز، دوره/شماره ۵٢٠، فروردین ١٣۶٣، سازمان تحقیقات آموزش و جهاد کشاورزى، ص ١٠
٢٢- چهارمین کنگره علوم ترویج و آموزش کشاورزى و منابع طبیعى ایران، بررسى وضعیت اقتصادى و اجتماعى دامداران ترکمن صحرا، على اکبر کریمیان، احمد فتاحى، جلال آرخى، على اصغر بذرافکن، ١٣٩١
٢٣- دامدارى ترکمن صحرا در حال نابودى، علیرضا صابرى، نشریه کشاورز، دوره/شماره ۵٢٠، فروردین ١٣۶٣، سازمان تحقیقات آموزش و جهاد کشاورزى، ص ١٠
٢۴- خبرگزارى برنا، ١۶/١/١٣٩٩
٢۵- صدا و سیماى مرکز گلستان، ٢٣/۵/١٣٩٢
٢۶- پایگاه خبرى تحلیلى گلستان ما، ١۵/١٢/١٣٩٩
٢٧- نبى الله خون میرزایى رئیس سازمان شیلات ایران، خبرگزارى مهر، ٧ بهمن ١٣٩٩
٢٨- خلاصه مدیریتى مطالعات استانى طرح توسعه کسب و کار و اشتغال پایدار (تکاپو) استان گلستان، پاییز ١٣٩۵
٢٩- دانشجویان ترکمن، پایگاه اطلاع رسانى ترکمن صحرا، ٢٩ فروردین ١٣٩٩
٣٠- خبرگزارى فارس، اجتماعى، ١١/٣/١٣٨٩
٣١- همانجا
٣٢- همانجا
٣٣- مرکز تحقیقات، صدا و سیماى جمهورى اسلامى ایران، دانشکده علوم کشاورزى و منابع طبیعى گنبد کاووس، آشور محمد قره باش، ١٣٩۶
٣۴- همانجا
٣۵- گروه: استان خراسان شمالى، ١٧/۶/١٣٩٩
٣۶- خبرگزارى فارس، استانها، استان خراسان شمالى، ١١/١١/١٣٩٩
٣٧- مجله ویستا، ٢۵ اسفند ١٣٩٩؛ منبع: روزنامه خراسان
٣٨- گروه: استان خراسان شمالى، ١٧/۶/١٣٩٩
٣٩- علوم و فنون کشاورزى و منابع طبیعى/ سال یازدهم/ شماره چهل و یکم(ب)/ پاییز ١٣٨۶، نقش جنگل تراشى، قرق و تخریب مراتع بر شاخص هاى کیفیت خاک در اراضى لسى استان گلستان، فرشاد کیائى، احمد جلالیان، عباس پاشایی و حسن خادمیان
۴٠- دویچه وله فارسى، ٣٠/٣/٢٠١٩
۴١- محمود نسرکانى مدیر آموزش و پرورش شهرستان آق قلا
۴٢- پایگاه اطلاع رسانى و خبرى جماران، ١٧/٩/١٣٩٧
۴٣- روزنامه-خراسان-شمالى، محمود نجاهى، ١٠/۵/١٣٩٨
۴۴- کیهان، ١٩ آذر ١٣٩٧
۴۵- مجله ویستا، ٢۵ اسفند ١٣٩٩؛ منبع: روزنامه خراسان
۴۶- خبرگزارى جمهورى اسلامى، استان خراسان شمالى، ٢۶ شهریور ١٣٩٩
۴٧- خبرگزارى جمهورى اسلامى، استان گلستان، ٢٠ آذر ١٣٩٩
۴٨- خبرگزارى فارس، استان خراسان شمالى، ١١/١١/١٣٩٩
۴٩- اقتصاد آنلاین، ٢٠/١٠/١٣٩۶؛ دهمین کنگره بین المللى دانش اعتیاد، مرکز همایش هاى رازى دانشگاه علوم پزشکى ایران در تهران از ٢۴ تا ٢۶ شهریور ١٣٩۵؛ توهرا، فعالان حقوق بشر ترکمن صحرا، ١٣٩۵
۵٠- پایگاه اطلاع رسانى اخبارترکمن، ٢ تیر ١٣٩٧
۵١- دویچه وله فارسى، ٨ مارس ٢٠١٢
۵٢- تایمز، ١٧/١١/٢٠١١؛ RFI، ١٧/١١/٢٠١١، ناصر اعتمادى
۵٣- توهرا، ٢٩ آذر ١٣٩۵