در مورد اقليت، تعاريف متعددي بيان شده، امّا جامعترين تعريفي كه مورد
قبول همگان باشد توسط «كاپوتورتي» ارائه شده است. اقليت عبارتست از گروهي
كه در حاكميت شركت نداشته و از نظر تعداد كمتر از بقيه جمعّيت كشور
باشند
و اعضاي آن در عين حالكيه تبعه آن كشور هستند،
ويژگيهاي متفاوتي از
نظر قومي، مذهبي يا زباني با ساير جمعيت كشور دارند و داراي نوعي حس وحدت
منافع و همبستگي در جهت حفظ فرهنگ، آداب و رسوم، مذهب يا زبان خود
هستند. در واقع بحث مربوط به اقليتهاي قومي و مذهبي، بحثي بسيار مهم در
تاريخ جوامع مختلف ميباشد. كه به عنوان يك بحث حقوقي مهم نيز در منشور
ملل متحد آمده است. بطور مثال در پيشنويس دوم ميثاق جامعه ملل ماده ذيل
پيشنهاد شده بود، جامعه ملل از كليه كشورهاي جديد ميخواهد كه به عنوان
مقدمهاي براي شناسايي استقلال خود را ملزم به رفتار يكسان و تأمين امنيت
حقيقي و حقوقي براي كليه اقليتهاي ملي و نژادي حوزه قضايي خود بدانند
همانگونه در مورد اكثريت قومي و مذهبي مردم خود عمل
ميكنند. در طول تاريخ، اقليتهاي قومي و مذهبي هميشه مورد اجحاف و ستمگري
اكثريت قرار گرفتهاند و حقوق واقعي آنها به عنوان شهروند پايمال شده
است. البته در كشورهاي دموكراتيك جهان، مسئله حقوق اقليتها داراي اهميت
زيادي است و اقليتهاي قومي و مذهبي اين كشورها از آزادي و برابري بسيار
بالايي در مقايسه با كشورهاي سنتي برخوردار هستند. در اين كشورها بدليل
بالا بودن سطح آگاهيهاي اجتماعي و سياسي مردم و استقرار حاكميت قانون،
آزاديهاي سياسي، اجتماعي، مذهبي و
…
نهادينه شده و به حقوق تمامي شهروندان احترام گذاشته ميشود. براي مثال
در كشوري چون آمريكا با وجود داشتن گونهگونه فرهنگي زياد و داشتن
اقليتهاي قومي و مذهبي مسلمان. يهوديان و
…
احترام به حقوق تمامي شهروندان در چارچوب قانون امري است نهادينه در
آمريكا يك زن يهودي وزير امور خارجه مي شود و يا يك زن ايراني نامزد
انتخاباتي فرمانداري يك ايالت ميشود.
در ديگر كشورهاي دموكراتيك به همين منوال از تمام استعدادهاي نيروي
انساني در تمام زمينهها استفاده ميكنند و اين نشان از شايسته سالاري در
اين كشورهاست. نه تفاوتهاي قومي، مذهبي و نژادي، كشوري ميتواند ادعاي
دموكراسي كند كه در آن حقوق اقليت محترم شمرده شود و داراي حقوقي مساوي
با ديگر شهروندان به ويژه گروه اكثريت باشند.
هيچ حكومتي نميتواند بدون حفظ و حمايت از حقوق اقليتها ادعاي دموكراسي
كند. در كشور ما ايران نيز به دليل استبداد طولاني كه در طول تاريخ خود
به آن حاكم بوده. حقوق اقليتها هميشه از ناحيه حكومت مورد اجحاف و ستمگري
قرار ميگرفته، هر حكومت مستبد و خودكامهاي كه در ايران پا به عرصه وجود
مينهاد با اين توجيه كه او حقانيت تام دارد از رشد عقيده مخالف به هر
طريق ممكن جلوگيري مينمود و اقليتها را به دليل اينكه عقيدهشان مخالف
عقيده هيئت حاكمه بود جزء شهروندان درجه دو قرار ميدادند. غافل از اينكه
با محدود كردن آزاديهاي قومي و مذهبي اقليتها و با اعمال فشارهاي بياساس
به
آنها
راه پيشرفت و ترقي جامعه را سد ميكنند و با اين كار تيشه به ريشه خود
خواهند زد. همانطور كه تجربه تاريخ نشان داده هرگاه حكومتها، عقيدهاي را
مخالف عقيده خود ميپنداشتند و از رشد آن جلوگيري
ميكردند اين قيده خيلي زود در جامعه به صورت زير زميني رشد مينمود و
عليه خود هيئت حاكمه قد علم ميكرد و در واقع با خفقان و استبدادي كه
حاكمان در طول زمامداري خود اعمال ميكردند زمينه پيدايش جنبشهاي
آزاديخواهانه را در جامعه فراهم ميكردند. و از آنجايي كه كشور عزيزمان
ايران، داراي گونه گونه فرهنگي قومي و مذهبي فراواني ميباشد و اقيلتهاي
قومي و مذهبي چون كردها، تركمنها، بلوچها، يهوديان و ارمنيان و
…
در كشورمان وجود دارند توجه به مشكلات در سطح جامعه و همچنين دادن
آزاديهاي بيشتري در چارچوب قانون اساسي در تمام زمينه ها در واقع زمينه
پيشرفت و ترقي و اباداني كشور را فراهم ميآورد و هيئت حاكمه بايد خود را
ملزم به رعايت حقوق اقليتها كند. از جمله اين حقوق عبارت است از (حق
برخورداري
از هويت مستقل و به دور از تبعيض، حق برخورداري از آزادي مذهبي، حق
برخورداري از فرهنگ. اعتقاد و عمل به مذهب يا كاربرد زبان مادري و حق
تعيين سرنوشت) و نبايد اين حقوق كه جزء اساسيترين و طبيعيترين حق هر
انسان ميباشد، از آنها سلب شود. البته تنها عدم سلب اين گونه حقوق كافي
نيست. بلكه بايد زمينه اعتلا و ارتقاي فرهنگي، سياسي، اجتماعي و اقتصادي
اقليتها را برابر و مساوي با ديگر گروههاي اكثريت فراهم نمود. البته بخش
بزرگي از اين حقوق در قانون اساسي لحاظ گرديده اما براي اجرا شدن كامل
اين پتانسيلها نياز به زمان و كوشش بيشتر در چارچوب قانون اساسي ميباشد
و انجام دادن اين گونه اقدامات در واقع باعث اعتلا و ارتقاي حيثيت نظام
در عرصه بينالمللي ميشود و هم اينكه كشورمان از اتهاماتي كه به آن در
مورد نقض حقوق بشر از طرف سازمان بينالمللي و ديگر گروههاي مخالف
نظام كه در خارج از كشور بسر مي برند وارد شده، تبرئه مي شود و ميتواند
با سرافرازي و حقانيت بيشتري در عرصه مناسبات بينالمللي ظاهر شود.
بيگمان با فراهم نمودن فضا براي مشاركتهاي اقليتها در تمام زمينهها
ميتوان از تنشهاي موجود در ميان گروهها و اقليتها جلوگيري نمود و نيز با
به كار گماردن افراد و نيروهاي شايسته در مناطقي كه داراي بيشترين اقليت
مذهبي و قومي هستند مناطقي چون تركمن صحرا و
…
در واقع يك نوع نگرش مثبت در ميان اين نوع اقليتها به نفع نظام و
جمهوريت
بوجود ميآيد و از طرفي ديگر با انتصاب افراد لايق و شايسته بر مبناي
شايسته سالاري از فرار مغزها در ميان نخبگان اين گروهها جلوگيري نمود و
اين نيز تنها با ادامه راه اصلاحات و جنبش اصلاح طلبي است كه ميتواند
تحقق يابد و در واقع به شعار زيباي «ايران براي همه ايرانيان» جامعه عمل
پوشاند.
به
اميد
فردايي
بهتر
و
ايراني
آباد
و
آزاد
سوآبان
E.mail:Suaban@Yahoo.com
(منبع مورد استفاده كتاب حقوق بين المللي و حقوق اقليتها نويسنده: پاتريك
ترنبرنن)
|