آتيلا: باز سخني ديگر در مورد انتخابات و ترکمن صحرا
با نزديک
شدن انتخابات مجلس هفتم درگيريهاي درون حکومتي به اوج خود رسيده است. برخلاف
برخي ها که ميگويند اين يک نمايش است، معتقدم که اين يک نمايش نبوده و دعوا بر سر
قدرت مي باشد.جناح راست
حکومت از جانبي با بيرون راندن اصلاح طلبان حکومتي از مجلس و ديگر ارگانها
ميخواهد از حالت پاتي کنوني خارج شده و حکومتي يکدست داشته باشد. از جانبي ديگر
با ارتباط گيري و برقراري روابط با آمريکا ( از طريق آقاي ظريف نماينده ايران
در سازمان ملل) و اروپا ( از طريق حجت الاسلام روحاني) وارد مذاکره شده و تلاش
در جهت تضمين هاي سياسي بين المللي مي نمايد. براي
اروپا و آمريکا شرط اصلي تأمين منافع و بازارهاي اقتصادي آنهاست و اينکه حکومتي
يکدست باشد که بدانند در ايرن رسما با چه دولتي وارد معامله شوند و ديگر اينکه
جمهوري اسلامي پايش را از گليم خود درازتر نکند ( پروژه سلاح هاي هسته اي و
سازمانهاي تروريستي). چنين بنظر ميرسد که اين شروط از جانب جناح راست تأمين شده و
خواهد شد.مردم نيز
به هيچکدام از جناح هاي حکومتي اعتمادي ندارند و عملا از سياست نيز کناره گرفته
اند و در يک وضعيت بي تفاوتي بسر ميبرند. اپوزيسيون خارج از حکومت مستقل، منسجم و
متشکل و پر تواني نيز وجود ندارد که حاکميت مجبور به دادن برخي امتيازات براي حفظ
قدرت سياسي خود گردد. پس بقول معروف علي مي ماند و حوضش.با اين
مقدمه بسيار کلي و با توجه به اين شرايط ، سئوال اين است که ما ترکمنها در اين
انتخابات چه کنيم؟ ما بعنوان
ملتي 2ــ3 ميليوني در ايران 60 ــ70 ميليوني چه تأثيري مي توانيم در تغيير و
تحولات اجتماعي داشته باشيم ؟ و ما چه سياستي ميتوانيم به پيش ببريم که در خدمت
منافع ملي ترکمن ها و در يک کلام که به سود مردم ترکمن باشد؟بسياري از
نيروها و احزاب و سازمنهاي سراسري صحبت از تحريم ميکنند.ــ اصلاح
طلبان حکومتي که خود اکنون از قدرت رانده شده اند و بقول مردم حالا که تير به
خودشان خورده، تحصن ميکنند و انتخابات را هم تحريم. اين نمايندگان اصلاح طلب
تاکنون در مقابل تضييع حقوق مردم هيچگونه اقدام جدي بعمل نياوردند. تلاش و يا حتي
يادآوري حقوق مليتهاي تحت ستم در ايران که بماند که حتي هيچ صحبتي را هم در اين
مورد بميان نياوردند.ــ احزاب،
سازمانها و يا تشکلهاي سياسي ديگر ، عمدتا در خارج از کشور، که خواهان اصلاحات
بوده و طرفدار اصلاح طلبان هستند بالطبع انتخابات را تحريم مي کنند و نيروهاي
مادي و انديشه اي آنان در خدمت آرمانها و منافع اصلاح طلبان قرار مي گيرد. آنها
بر اساس تفکرات خود سياست درستي را در پيش گرفته اند.ــ
جريانهاي سياسي که هميشه و در هر انتخاباتي سياست تحريم را در پيش گرفته اند .
سياست تحريم شايد ساده ترين شکل برخورد با اين مقوله اجتماعي باشد. نيازي به
بررسي پيچيدگيهاي سياسي حاکميت و جامعه و روابط متقابل آنها ندارد. حال برگرديم
به صحبت خودمان، آيا ما نيز با توجه به اينکه اکثر سازمانها و نيروهاي اپوزيسيون
و اصلاح طلبان خارجي و داخلي و دانشجويان دفتر تحکيم وحدت و ... اين انتخابات را
تحريم کرده اند ما نيز تحريم کنيم؟ در انتخاباتي که بهر حال در روز اول اسفند
برگزار خواهد شد و نمايندگاني براي مجلس شوراي اسلامي تعيين خواهند شد، شرکت
نکنيم؟سئوال اين
است کداميک از اين تحريم کنندگان تاکنون قدم هرچند بسيارکوچکي در راه حقوق ضايع
شده ملت ما برداشته اند؟ کداميک از آنها صحبتي از اينکه ما نيز بعنوان بخشي از
ايرانيان داراي حقوق مساوي با بقيه هستيم نموده است؟ پس با چه حسابي بياييم و با
همان دلايل از سياست تحريم آنها پشتيباني کنيم؟ مگر اينکه دلايل مشخصي ارائه
گردد که داشتن نمايندگان ترکمن در مجلس شوراي اسلامي برخلاف منافع ملي ترکمن ها و
به زيان آنها است.ملت ما
تاکنون چندين بار بخاطر حسن نيت و صداقت خود و بخاطر باوري که به اين نيروهاي
سراسري داشت دنباله روي اين نيروها گرديد. و هر بار نيز ضربات و لطمات بساري را
متحمل گرديد. حال در اين اوضاع آشفته سياسي و اجتماعي در ايران جايگاه ما کجاست؟ابتدا اين
را مشخص کنيم آيا نظراتي را که ارائه ميدهيم فقط جهت يک بحث محفلي است يا اينکه
بدينجهت که محملي يافته و به نيروي مادي تبديل گردد. اگر بحث محفلي است که جاي
بحثي نيست ولي اگر با هدف عينيت يافتن در جامعه مطرح ميگردد آنگاه لازم است که
مسئولانه و با دقت و آگاهي بيشتري باشد.افکار و
انديشه هايي که جهت پيشبرد يک مبارزه اجتماعي و سياسي ارائه ميگردد مي توانند از
طرق مختلف در بستر مبارزات عينيت و ماديت يابند و اين ماديت نميواند در هوا معلق
بماند. اين نيروي مادي حاصل از اين انديشه عملا در خدمت يکي از نيروهاي در صحنه
مبارزه قرار ميگيرد.چگونگي و
صف بندي اين نيروهاي درگير مبارزه در جامعه بنا به وضعيت اجتماعي ميتواند متفاوت
باشد. آن صف بندي در تهران نميتواند در همان زمان در ترکمن صحرا دقيقا به همان
شکل و مضمون باشد. زماني که
شعار تحريم انتخابات مجلس را در ترکمن صحرا تبليغ ميکنيم هيچ به آن انديشيده ايم
که نيرو و توان حاصل از اين سياست مشخصا در خدمت کدام نيروي اجتماعي قرار ميگيرد.
مسلما در بين ترکمنها نيروهاي اصلاح طلب دولتي ويا غيردولتي همانند دفتر تحکيم و
غيره وجود ندارد که توان حاصل از اين سياست تحريم در خدمت بهره برداري آنان قرار
گيرد. اين انديشه تحريم در ترکمن صحرا دقيقا در خدمت افراد و نيروهايي قرار
ميگيرد که مشخصا مردم ترکمن خواهان آن نخواهند بود.مسئله را
از زاويه ديگري که برخي دوستان طرح مي کنند نگاه کنيم. اگر اين انتخابات از جانب
ترکمنها تحريم گردد و بجاي تعداد اندکي ترکمن نمايندگاني غير ترکمن انتخاب شده و
بعنوان نمايندگان گنبد، بندر ترکمن و آق قلا و ديگر شهرهاي ترکمن صحرا به مجلس
راه يابند، آيا واقعا فکر مي کنيد که جمهوري اسلامي خواهد انديشيد که چرا ترکمنها
نماينده اي در مجلس ندارند؟ اگر ميگوييد آري، پس تعريف از جمهوري اسلامي را
بايستي تغيير داد. با اين سياست ترکمنها نبايد بپرسند که چرا ما نماينده در مجلس
نداريم، چون بر مبناي اين سياست خود انتخابات را تحريم کرده اند.سياست
تحريم در شهرهاي بزرگ باعث بي اعتباري و عدم مشروعيت جمهوري اسلامي خواهد شد. ولي
سران محافظه کار حکومت پيه آن را نيز از پيش به تن خود ماليده اند. اما در ترکمن
صحرا بياييم کمي ترکمني بينديشيم. يعني اينکه در هرگامي و عملي و در هر تلاش در
جهت عدالت اجتماعي و انسانگونه زيستن انسانها منافع ملت ستمديده خود را در نظر
بگيريم که البته هيچ مغايرتي با منافع عمومي مردم ايران ندارد.وضعيت و
شرايط اجتماعي ، سياسي و فرهنگي ما مشابه آن مردم شهرهاي فارس نشين نيست. ما
نميتوانيم و حق نداريم پيرو سياست هاي مرکز نشين باشيم. ما مسئله اي به نام مسئله
ملي داريم که مردم فارس آنرا ندارند و اين مشخص ترين وجه تمايز در تصميم گيريها
است.ما نيز
نيک ميدانيم که شوراي نگهباني است، مجمع تشخيص مصلحتي است، ولي فقيه اي است. ما
نيز نيک ميدانيم که ميدان مبارزه عادلانه و با شرايط مساوي نيست. اگر اين مبارزه
عادلانه و با شرايط مساوي و يا دلخواه ما بود که بسياري از اين حرفها و بحث ها
بيجا و بيمورد بود. ولي تحت اين شرايط ناعادلانه نيز وارد ميدان شده و هر آنچه را
که ميتوان بدست آورد و اندک منفعتي نيز براي ملت ما داشته باشد بدست خواهيم آورد.
از هر امکاني و از هر فرصتي بنغع مردم خود سود بردن ميتواند سياست درستي باشد.شعارهاي
چپ روانه و تند و تيز ديگر به معني بيشتر انقلابي تر بودن نيست. فکر ميکنم دوران
آنها گذشته باشد. درست که ما در راه آرمانهايمان به جويباري بسنده نخواهيم کرد
ولي تا به دريا برسيم از هر جويباري نيز بهره خواهيم جست.بقول
"سوآبان" اکنون با توجه به شرايط موجود امکان انتخاب چهار نماينده ترکمن وجود
دارد. اگر اين چهار نفر از ميان افراد نسبتا متعهد به ملت خود انتخاب شوند
ميتوانند با امکان نمايندگي مجلس و تاثير در سياست گذاريهاي اقتصادي و اجتماعي و
اداري منطقه در مرحم گذاري دردهاي مردم ترکمن حداقل سهمي داشته باشند. مگر اينکه
طبق تئوري کهنه شده همچنان اعتقاد داشته باشيم که مرحم گذاري بر دردها انقلاب را
به تاخير مي اندازد.شرکت در
انتخابات و انتخاب نمايندگاني از ترکمنها به هيچ وجه به معني تاييد سياستهاي
ضدملي جمهوري اسلامي نيست و به اين معني نيز نيست که بخواهيم به مردم نيز
بباورانيم که حال با انتخاب دو يا چهار نماينده مسئله ما حل شده و" گول آلا
گوليک" شده است. بلکه اين تداوم و مؤلفه اي از مبارزاتي است که براي احقاق حقوق
ملت خود سعي در سود بردن از آن داريم. شرکت ما
در انتخابات مجلس هفتم به هيچ روي به معني هماهنگي و يا تاييد سياستهاي
راستگرايان جمهوري اسلامي نيست . يکي از دلايل آن وجود مسئله ملي در ترکمن صحرا
مي باشد.همانطور
که در نوشته قبلي گفته ام، اين انتخابات انتخاباتي آزاد و دمکراتيک نيست. بسياري
از فعالين ترکمن، بنا به شرايط موجود، نميتوانند خود را کانديد نمايند. بسياري از
کانديدها نيز رد صلاحيت ميگردند. عليرغم اين شرايط تحميلي و غيرعادلانه، اگر
روشنفکران ترکمن در ترکمن صحرا از ميان کانديدهاي تأييد شده آگاهترين و مسولترين
را برگزيده و بصورت متمرکز در انتخابات آنها را حمايت نمايند، گامي مسئولانه در
جهت منافع مردم ترکمن خواهد بود. البته به شرطي که بعد از انتخاب نيز آنها را در
پيشبرد وظايفشان ياري رسانند.در اين
برهه زماني وحدت و يکپارچگي ملت ترکمن بسيار مهم است. طايفه بازي سم بسيار مهلکي
براي پيشرفت و بهبود وضعيت اجتماعي وسياسي مردم ما است. شايد نيز اين امر آگاهانه
و يا ناآگاهانه از جانب افراد مغرضي و يا "اؤزيني و ملتيني ساتان آداملار
طارافيندان" تبليغ و يا سازماندهي ميگردد. وحدت و
آگاهي ملت ترکمن از شروط اصلي براي رسيدن به حقوق خود و عدالت اجتماعي و برابري
با ساير مليت هاي ساکن ايران در ايراني آزاد و دمکراتيک مي باشد.با هر
آنچه که در توان داريم و در هر شرايطي براي بهبودي ملت خود و در راه آرمانهاي
انساني آن بکوشيم.