مقالات

نوربردي ايري: يادداشت هفته
ما يادداشت هفته را از نشريه صحرا و از مقاله آقاي محمد نظري آغاز مي کنيم. آقاي نظري در آخرين شمارۀ نشريه صحرا طي مقاله کوتاهي موفقيت برتر آقاي آمانزاده را که از طرف مردم آق قلا و گرگان به دور دوم راه يافت اينگونه مي شمارد:
 
1- آقاي آمانزاده امروز رقابت انتخاباتي با ترکمنها را ندارد، در نتيجه ايشان مي توانند از حمايت کانديدهاي ديگر که به دور دوم گذار نکردند بر خوردار باشد.
 
2- مردم آق قلا احتياج آنچناني نمي بينند بين کانديدهاي مختلف سر گردان باشند چونکه از طرف ترکمنها فقط آقاي آمانزاده به دور دوّم راه يافت. در نتيجه انتخاب مردم را راحتتر مي کند و آقاي آمانزاده مي تواند صاحب شصت تا هفتاد هزار رأي از منطفه آق قلا بر خوردار شود.
3- اختلافات بين کانديدهاي برادران گرگاني است که بين جناحين مختلف در جريان است، برنده شدن هر جريان مي تواند در جابجائي کارمندان بلند پايه منطقه تأثير گذار باشد.
 
به همين ترتيب آقاي نظري فکر مي کند آرزوي سي ساله آق قلا جامع عمل خواهد پوشيد.
هر چند آقاي نظري رک و پوست کنده روي مسئله تک رأي تأکيد نکرده و لي از نوشته هاي او مي شود منظور ايشان را به روشني فهميد.
 
ولي آقاي محمد امين قرنجيک مسئول سايت دانشجويان ترکمن و بي بي سارا قرنجيک از مقاله نويسان ترکمن صحرا اورگ اعتقاد به تک رأي خود را رک و پوست کنده اعلام نمودند، که اين رهنمودها مي تواند براي مهندس آمانزاده چراغ راه موفقيت باشد. و مردم آق قلا را در تصميمي که گرفته اند مصمم تر سازد.
يادآوري شود جرجانيها آخرين نمايندگان مجلي از طرف منطقه آق قلا بودند بعداز آنها آق قلا نماينده اي در تهران نداشت.
 
ما يادداشت هفته را از منطقه آزاد اقتصادي شهرستات ترکمن پي مي گيريم.
در جريان هفته مهندس سليمان ملکان معاون برنامه ريزي و اداري استان گلستان اعلام کرد که طرح منطقه ويژۀ اقتصادي در اطراف شهرستان ترکمن به تصويب رسيده و تا چند ماه ديگر کارشناسان منطقه دقيق آنرا مشخص و تصويب خواهند کرد.
آقاي ملکان در جواب سؤال اينکه چرا شهرستان ترکمن را براي اين منظور در نظر گرفته اند گفت: که نزديکي به دريا و راه آهن و راه خشکي است که موفقيت اين شهرستان را برتر مي کند. در مورد سؤال ديگر هدف از اين منطقه ويژۀ اقتصادي چيست؟
گفت: هدف پشتيباني عملي از توليد صنايع داخلي و امکان دست يابي به توليدات خارجي است. در ضمن آقاي ملکان در ادامه اشاره داشت به ميزان سهم شرکتهاي خارجي که آنها نمي توانند بيشتر از 49 در صد صاحب باشند.
به نظر بنده اين طرح مي تواند براي منطقه اين شهرستان سؤال بر انگيز باشد. زيرا اولاً زمينهاي منطقه شهرستان ترکمن قابل کشت هستند و جزء زمينهاي مرغوب به حساب مي آيند.
دوماً روشن نيست به چه ميزان دولت به شرکتهاي منطقه اي کمک ويژه خواهد کرد که در اين پروژه سهمي داشته باشند.
سوماً چرا اين پروژۀ منطقه آزاد تجارتي نيست که بتواند توليد کنندگان محلي در آن از خود رقابت نشان دهند و کالاهاي خود را عرضه نمايند. اين پروژه اي که آقاي ملکان طرح مي کنند بيشتر شبيه يک نمايشگاه بين الملي صنعتي است که صنايع بزرگ مي تواند در آن رقابت کنند نه شرکتهاي کوچک و منطقه اي و ... بهر حال روي اين طرح از جانب کارشناسان بايد بيشتر فکر و کار شود، زيرا پنج هزار هکتار زمين کاشتي در شهرستان ترکمن منطقه بسيار بزرگي است و کشاورزان زيادي را بي زمين خواهد کرد. بهتر بود اينچنين طرحهائي در مناطقي در نظر گرفته ميشد که زمينهاي مرغوبي ندارند و مساعد براي کاشت و داشت نباشد، مثل شرق آق قلا و يا شمال کمش تپه.
 
در هر صورت ما يادداشت هفته را از اورانيوم غني شدۀ ايران پي مي گيريم. در جريان هفته ديپلماتهاي اروپائي و آمريکائي و به دنبال آنها" آقاي آل برادي" اعلام کرد که طرح غني سازي اورانيم در ايران بسيار جدّي است و اين موضوع خلاف توافقي است که ايران با سازمان انرژي اتمي سازمان ملل رسيده بود.
از طرف ديگر وزير امورخارجه ايران نيز تهديد کرد که اگر سازمان انرژي اتمي بخواهد فشار خود را به ايران افزايش دهد ايران مجبور خواهد بود زير تمامي توافقهاي خود بزند.
از طرف ديگر نيويورک تايمز در يک مقاله بلند بالائي به طرح انرژي اتمي ايران پرداخته و ايران را مطمئن کرده که اروپا و آمريکا به اين توافق رسيده اند که به هر قيمتي ايران را خلع سلاح کنند و اجازه ندهند که ايران به بمب هاي کشتار جمعي مسلح شود.
در هر صورت بحث هاي اين هفته براي جمهوري اسلامي ايران خوشايند نبود، چونکه رهبران ايران فکر مي کردند بين شکاف اروپا و آمريکا براي خود سايه اي پيدا کنند و در آنجا نفس خود را تازه نمايند. ولي با پيوستن اروپائي ها به طرح آمريکا در رابطه با ايران دولتمردان ايران را در وضعيت دشواري قرار داده است. من فکر ميکنم مسئله انرژي هسته اي براي ايران پيراهن عثمان شود.
 
در هر صورت ما يادداشت هفته را به سوي عراق و تصويب قانون اساسي آنجا مي کشانيم. بالاخره بعد از کشمکشهاي فراوان و عقب انداختن هاي متوالي شوراي رهبري عراق که زير رهبري "آقاي برمر" عراق را رهبري مي کنند در آغاز هفته قانون اساسي موقت عراق را تصويب کردند. قانون اساسي موقت عراق از جهاتي براي ما که در کشور همسايه زندگي مي کنيم جالب مي باشد.
1- کشور عراق به روش فدرال اداره خواهد شد و بخش هاي فدرال در امور داخلي همديگر دخالت نخواهند کرد و بدين ترتيب دولتهاي فدرال هستند که بودجه منطقه خود را خود هزينه خواهند کرد و در مدارس و دانشگاهها به زبان خود تدريس خواهند نمود.
2- مناطق فدرال مي توانند با دو سوم رأي خود طرحهاي دولت مرکزي را مانع شوند.
اين روش فدراليزم چيزي جديدي است و اين ماده مي تواند به عنوان چتر محافظ براي ملتهاي کوچک باشد که جلوگيري مي کند. در مرکز ملتهاي با تعداد شهروند بيشتر همه چيز را ديکته نکنند.
در آغاز مي تواند اين طرح کمي پيچيده به نظر برسد ولي در ادامه و با گسترش دمکراسي در يک کشور چند مليتي مي تواند اهرم بسيار خوب و ميزان سنجش برابر حقوقي ملتها باشد و گارانتي براي يک پارچگي کشور گردد.
در هر صورت نام فدراليزم خود بخود فشار زيادي به کشورهاي همسايه عراق خواهد آورد. در بلند مدت مقاومت آنها را خواهد شکست و آنها را مجبور خواهد کرد که روش خود را نسبت به ملتهاي اسير تغيير دهند.
با همين دورانديشي است که دولتمندان ايران فدراليزم در عراق را توطئه خارجي ها مي دانند و خيلي مأيوس هستند که نمايندگان آنها در بغداد زير اينگونه طرح ها را امضاء کرده اند.
و تعجب آور اينست که از ملتهاي تحت ستم ايران فقط کردها بودند که علناً شادي خود را بروز دادند و حتي در برخي از شهرهاي کردستان جشن گرفتند. نه آذربايجاني ها، ترکمنها و بلوچها واکنشي از خود نشان نداند، حتي احزاب ملي متعلق به اين ملتها اعلاميه اي هم در اين رابطه صادر نکردند.
بهرحال ترکمنهاي عراق نيز مي توانند در مدارس به زبان خود بنويسند و به زبان خود رسانه هاي گروهي داشته باشند، ولي خود محروم از بخش فدرال ميباشند.
من فکر مي کنم با بازتر شدن جوء سياسي در عراق و رشد دمکراسي در اين کشور ترکمنهاي عراق نيز حقوقشان گسترده تر خواهد شد. چون ميزان گسترش حقوق شهروندان در کشور به ميزان گسترش دمکراسي و رشد اقتصادي کشور بستگي دارد.
 
اما يک نويسنده ترکمنستاني 70 ساله حسن اف که در هفته هاي قبل در ترکمنستان دستگير شده بود اين هفته رهبران ترکمنستان ايشان را بدون هيچ توضيحي آزاد کردند. خود حسن اف فکر مي کند فشارهاي خارجي ها و افشاگري رسانه هاي گروهي دنيا باعث آزادي ايشان شده است.
من اميد وارم فشار روزنامه نگاران و کشورهاي خارجي براي آزادي آقاي انصاف علي هدايت هم کمک کنند و اين روزنامه نگار آزادۀ آذربايجان را از زندان جمهوري اسلامي آزاد کنند.
 
و اما ترور کشتار دسته جمعي براي يادداشت هفته دارد به يک بخش تبديل مي شود. اين هفته نيز با کمال تأسف بايد در اين مورد اشاره اي داشته باشيم، امروز ترور نه در کربلا بود و نه بغداد بلکه مادريد را دامن گير کرد. القاعده بيش از 10 بمب در قطار مسافربري داخل شهري مادريد منفجر کردند که بيش از 200 مسافر بي گناه را به قتل رساندند، هنوز دقيقاً معلوم نيست چه گروهي اين بمب ها را منفجر کرده است. در هر صورت دو گروه را مردم اسپانيا احتمال مي دهند. گروه اول: ارتش آزاديبخش باسکها است که سالها است براي آزادي باسکها با دولت مرکزي مبارزه مي کنند و در جنگ بر عليه فرانکو فاشيست حاکم اسپانيا در سالهاي هفتاد، هزاران نفر از اعضاء و هواداران خود را از دست دادند و امروز به عنوان يک گروه کوچک و مسلح گاهگاهي رهبران سياسي و نظامي اسپانيا را ترور مي کند. تا چند هفته پيش رهبران اسپانيا فکر مي کردند که اين گروه ديگر عملاً موجوديت خود را از دست داده است.يادآوري شود اين گروه هميشه قبل از انفجار بمب در يک نقطه اي هميشه زنگ خطر را ميزد تا مردم عادي را قرباني ترور خود نکند. و گروه ديگر هم مثل هميشه القاعده است که کارشناسان ترور معتقد هستند اين چنين عمليات بزرگ از عهدۀ باسکها خارج است، بلکه القاعده  براي انتقام گيري از حمايت اسپانيا در جنگ عليه افغانستان و عراق صورت گرفته است.
در هر صورت اينگونه عمليات محکوم مي باشد و در دراز مدت کار به جائي نخواهد برد. بهر حال من خودم را شخصاً قاطي اين موضوع کردم که کدام گروهها تروريست هستند و کدام دولتها در هر دو جبهه مي جنگند. اما من قرباني را مي توانم حدس زنم، انسانهاي کاملاً بي گناهي هستند که به نان روز خود فکر مي کنند.
در هر صورت مردم اسپانيا اعتقاد به اين دارند که اين انتقامي است که القاعده از مردم اسپانيا گرفته و به اين ترتيب مردم اسپانيا را "آقاي بن لادن" مجبور کرد تا دولت خود را عوض کنند.
و رئيس دولت جديد اسپانيا قول داد در آيندۀ نزديک سربازان خود را از عراق فرا خواند. به اين ترتيب آقاي بن لادن نقش تعيين کننده اي در رأي گيري اسپانيا بازي کرد، و دولت "آسنار" را که در چند هفته پيش هيچکس فکر نمي کرد سقوط کند. امروز خود را کاملاً شکست خورده مي شناسد و قدرت خود را به سوسيال دمکراتها واگذار کرد.
 
و آخرين روز هفته آغشته بود با تظاهرات و در گيريهاي مردم فريدونکنار در کشورمان مي باشد. ظاهراً در گيري به دنبال تقلب هاي انتخاباتي صورت گرفته است، ولي در باطن نارضايتي عميق مردم را از دولتمردان ايران نشان مي دهد.
استاندار مازندران طي مصاحبه اي روز يکشنبه در گيريهاي فريدونکنار و بابلسر را تأئيد کرد و گفت: نارضايان از شوراي نگهبان به خانه امام جمعه فريدونکنار آسيب رساندند و آنها يک پاسگاه انتظامي شهر را آتش کشيدند و تعدادي خود را در خيابانها آتش زدند، و ايشان در ادامه صحبتهاي خود افزود: همه اينها فقط در رابطه با عدم برخورد به موقع و عادلانه شوراي نگهبان صورت گرفته و در ادامه ايشان تأکيد کرد: مردمي که به خيابانها هجوم آوردند ضد انقلاب نبودند و يا اوباش نبودند. بلکه مردمي عادي هستند که هيچکس به حرف دلشان گوش نمي دهند.
من فکر مي کنم در آينده ما با اين گونه اعتراضهاي توده اي مردم در ايران روبرو خواهيم بود، زيرا مشکلات اسف بار ايران فقط در بانه، ايذه و يا فريدون کنار خاتمه نخواهد يافت، بلکه سراسر جامعه به پا نشسته ايران ريشه دوانده است. امروز معلمان، فردا ديگر کارمندان حقوق عقب ماندۀ خود را طلب خواهند کرد ...        
                                     

       [ بازگشت به صفحه اول ]          [ نسخه قابل چاپ ]        [ اين متن را با ايميل بفرستيد ]

turkmensahra.org