انتخابات شوراهای شهر و روستا ۲۰ سال پس از انقلاب، مسکوت ماند اما هنوز هم پس از برگزاری اولین دوره در سال ۱۳۷۷ شوراها به عنوان نهاد مردمی جایگاهی واقعی در جامعه ندارند و به ارگان مدیریتی قوی تبدیل نشدهاند.
فصل هفتم قانون اساسی ایران به شوراهای شهر و روستا اختصاص دارد. این اصل مهم پس از ۲۰ سال برای نخستین بار در سال ۱۳۷۷ در دوره محمد خاتمی “دولت اصلاحات” اجرا شد. پس از آن چهار دور انتخابات شوراهای شهر و روستا برگزار شد. تاریخ پنجمین دور، همزمان با انتخابات ریاست جمهوری در ۲۹ اردیبهشت تعیین شده است.
شورای شهر تهران به دلیل وزن پایتخت و تاثیر ترکیب آن بر تصمیمگیریهای کلان کشور از اهمیت خاصی برخوردار است. برای مثال دور دوم شورای شهر تهران فرصتی بود برای محمود احمدینژاد تا به جایگاه شهردار دست یابد و دو سال بعد به مقام ریاست جمهوری ایران برسد.
هر دوره از شوراها ویژگی و شرایط خاص خود را داشته است. در نخستین دوره (۱۳۷۷) نیروهای اصلاحطلب نه تنها دولت، بلکه شوراها را هم در اختیار گرفتند. چهرههایی چون جمیله کدیور و سعید حجاریان کاشانی به شورای شهر تهران راه یافتند. اما اختلافات درونی و سیاسی اعضا در آن زمان به جائی رسید که موسوی لاری وزیر کشوراصلاحات آن را منحل کرد. تررو سعید حجاریان در مقابل شورای شهر تهران نیز در این دوره اتفاق افتاد.
در دوره دوم شوراها ا(۱۳۸۱) اصولگرایان توانستند از آشفتگی دوره اول سود ببرند و اصلاحطلبها را کنار بزنند.
عمر قانونی هر دورهٔ شوراها چهار سال است. ولی در دوره سوم (۱۳۸۵) شوراها سه سال بیشتر از دیگر دورهها فعالیت داشت زیرا مجلس قانونی تصویب کرد که بر اساس آن انتخابات خبرگان با مجلس و انتخابات شوراها با ریاستجمهوری ادغام شود. بر این اساس، عمر شوراهای سوم هفت سال طول کشید. در دوره چهارم (۱۳۹۲) هم پیروزی با اصولگرایان بود که به طور مثال در تهران ۶۰درصد آرا را کسب کردند، در حالیکه آرای اصلاح طلبان فقط ۱۷درصد بود.
در دوره پنجم با توجه به اعلام رئیس ستاد انتخابات و معاون سیاسی وزیر کشور، تعداد ثبت نامها بیشتر از دوره قبل بوده است. طبق گفته علی اصغر احمدی، ۲۸۷ هزار و ۴۲۵ نفر در پنجمین دوره انتخابات شوراهای اسلامی شهر و روستا ثبتنام کردهاند. این رقم نشاندهنده رشد ۱۴ درصدی ثبتنام به نسبت سال ۱۳۹۲ است. افزایش ثبتنام در شورای شهر تهران ۳۰درصد اعلام شده است.
۲۰درصد ثبت نامکنندگان برای انتخابات شهر و ۸۰ درصد برای حضور در انتخابات روستا نامنویسی کردهاند. آمار ستاد انتخابات وزارت کشور روشن میکند که ۹۳/۷ درصد این میزان را مردان تشکیل میدهند و ۶/۳ درصد از داوطلبان زن هستند.
نقش اصلاحطلبان در هیات نظارت انتخابات
در کلان شهرهای ایران، شوراها به دلیل تعیین شهردار و ثبت نام چهرههای مطرح ورزشی، هنری و اصلاحطلب اهمیت بیشتری یافتهاند و رقابت در آنها بیشتر است.
شاید یکی از دلایل این استقبال حضور بیشتر اصلاح طلبان در هیات مرکزی انتخابات شوراها باشد. ترکیب اعضای هیات مرکزی نظارت بر انتخابات شوراها سراسر کشور نشان میدهد که این بار اکثریت اعضای آن اصلاحطلب هستند. محمدجواد کولیوند، محمد محمودی شاهنشین، قاسم میرزایی نیکو، بهرام پارسایی و فرهاد تجری به عنوان اعضای این هیات انتخاب شدهاند.
مهمترین ویژگی انتخابات شوراهای شهر و روستا درقیاس با انتخابات مجلس و ریاست جمهوری این است که صلاحیت نامزدها از سوی شورای نگهبان بررسی نمیشود.
احمد جنتی، دبیر شورای نگهبان این موضوع را “مصیبت بزرگ” خوانده و ابراز تاسف کرده است که نظارت در انتخابات شورای شهر “حساب و کتاب ندارد”، و به صلاحیتها، سوابق و شرایط داوطلبان به خوبی رسیدگی نمیشود.
مجلس ۵ نفراز نمایندگان را به عنوان اعضای “هیات مرکزی نظارت بر انتخابات شوراها” انتخاب کرده و مجمع نمایندگان هر استان ۳ نفر را برای هیأت نظارت بر انتخابات شوراهای اسلامی شهر و روستا معرفی کرده است.
وظایف اصلی این هیات نظارت بر نامنویسی، بررسی صلاحیت، تبلیغات و تائید درستی انتخابات شوراهای اسلامی شهر و روستاست.
اهمیت انتخابات شوراهای شهر و روستا
در کنار انتخابات مجلس و ریاست جمهوری، انتخابات شوراهای شهر و روستا مهمترین انتخابات کشور به حساب میآید.
مهمترین وظیفه شوراها انتخاب شهردار و برنامه ریزی شهر و روستاست. انتخابات شهر و روستا به انتخابات محلی هم شهرت دارد و شوراها در مناطق قومی کشور، به اهرمی برای برآورده شدن بخشی از درخواستهای مردمی و محلی تبدیل شدهاند.
قانون، تعداد اعضای اصلی و علیالبدل شوراها را بر حسب تعداد جمعیت تعیین کرده است. براساس قانون، در شهرهایی که تا ۵۰هزار نفر جمعیت دارند، شوراها ۵ عضو اصلی و سه عضو علیالبدل خواهند داشت. در شهرهای با جمعیت بیش از ۲ میلیون نفر، ۱۵ نفر عضو اصلی و ۱۰ نفر عضوعلیالبدل شوراها خواهند بود.
بر این منوال، شورای شهر تهران ۲۱ عضو اصلی و ۱۱ نفر عضو علیالبدل دارد.
شوراها در مناطق قومی
در مناطق قومی کشور که مدیران ارشد ادارات اکثرا از افراد غیر بومی منتصب میشوند و نظر اهالی در آن لحاظ نمیشود، شوراها عملا به اهرمی برای اعمال خواستهای قومی تبدیل شدهاند. انتخاب شهرداران بومی در این مناطق خود پیامی است به دولت که مدیران بومی را برای اجرای پروژهها بیشتر به کار گمارد.
فعالان مدنی مناطق قومی و اتنیکی که به کارکرد شوراها نگرش خوشبینانهای دارند، در وجود شوراهای شهر و روستا نوعی “خودگردانی” و “پارلمان محلی” میبینند. این ارگان از این جهت اهمیت دارد که در مناطق قومی کشور استاندار، فرماندار و روسای سایر ادارات توسط دولت انتصاب میشوند ولی تعیین شهرداران از طرف شوراهاست. شاید به همین دلیل، انتخابات شوراها در مناطق قومی “شور خاصی” دارد.
برای مثال در استان گلستان سالهاست گروهی به نام “یاشولیها” (ریش سفیدان ترکمن) وارد کارزار انتخابات شوراها شدهاند که لیست آنها در انتخابات پیشین اکثریت آرا را نصیب خود کرد. شورای شهر گنبدکاووس هم شهردار را از میان مدیران بومی انتخاب کرد. انتظار میرود در دوره پنجم، فهرست این گروه در گنبدکاووس و دیگر نقاط استان در انتخابات شهر و روستا موفق شوند.
نکته مهمی که کارشناسان تاکید میکنند، این است که همزمانی انتخابات شوراها با انتخابات ریاست جمهوری باعث مشارکت بیشتر رایدهندگان میشود.
اما شوراهای شهر و روستا ظرف ۳۹ سال گذشته هنوز به یک ارگان دمکراتیک و مردمی تبدیل نشده و جایگاه واقعی خود در جامعه را نیافتهاند.
شوراها نهادی نوپا هستند و تبدیل شدن آنها به “مجالس” شهری و روستائی به زمانی طولانی نیاز دارد. اختلاف شوراها با دیگر ارگانهای قدرت سبب شده که شوراها تضعیف شوند. اختلاف اعضای شوراها هم یکی دیگر از عوامل تضعیف این نهاد بوده است.
در دوره اول که این اختلافها به انحلال شورای شهر تهران انجامید، تجربه تلخی در افکار عمومی به جای ماند. مجلس هم تلاش کرد که شوراها را عملا به زیر مجموعه وزرات کشور تبدیل کند، در حالیکه تبدیل شدن این نهاد به پارلمانهای شهری و روستائی میتواند در طرح مشکلات شهروندان و حل آنها از بطن جامعه کمک بسیاری کند.